⭕️آیا برجام فعلی همان برجام ظریف است؟! (قسمت اول) این روزها هرچه بیشتر به توافق احتمالی با غربیها نزدیک میشویم، اصلاح طلبان که بعد از ۸ سال وین گردی و کوبورگ خوابی و گذاردن همه تخم مرغها در سبد غرب نتوانسته بودند به موفقیتی در برجامی که خودشان به کشور تحمیل کرده بودند دست یابند ‏میگویند شما که این توافق را قبول نداشتید و میخواستید آن را آتش بزنید، آخرش به نقطه ای رسیدید که ظریف سال ۹۵ رسیده بود؛ عجب! کاش بدانید برجام ۱۴۰۰ برجام ۱۳۹۴ نیست که در ادامه درباره آن خواهم نوشت، اما قبل از آنکه به آن بپردازم بگذارید توضیح مختصری داشته باشم راجع به چگونگی ‏شکل گیری برجام! روحانی پس از پیروزی در انتخابات ۹۲ شعارش تعامل با دنیا بود و دنیای مد نظرش هم جهان غرب! از نظر وی غرب نیز از خودش اراده ای نداشت و بهتر آن بود که بجای چانه زنی با تروئیکای اروپایی و امثالهم، با کدخدایشان بنشیند و همانجا مسائل را ختم کند و خود را قهرمان بنامد! ‏خب! شاهد بودیم علیرغم تذکرات و دلسوزیها و خطوط قرمزی که رهبری ترسیم کردند، روحانی و تیمش آن کاری را کردند که خودشان اراده کرده بودند، و پس از مدتها دیپلماسی لبخند و پیاده روی و تضمین بودن امضای کری، در سال ۹۴ به توافقی رسیدند که بعدها معلوم شد حتی رئیس دیپلماسی کشور آن را ‏نخوانده است! به هر حال این شعار انتخاباتیشان بود و میخواستند هر طور شده بدون توجه به ظرفیتهای داخل، همسایگان و سایر نقاط جهان از جمله شرق، با غرب به نتیجه برسند. آن موقع مثل الان نبود که امیرعبداللهیان میگوید آمریکا باید تضمین بدهد، راستی آزمایی کنیم، سانتریفیوژها را حفظ کنیم ‏و تا تمام تحریمها یکجا برداشته نشده توافق بی توافق! آن روزها آنکه ناز میکرد آمریکا بود و آنکه احساس تکلیف و تضمین دادن داشت جناب ظریف! القصه! توافق که امضا شد آقایان اصلاح طلب تمام و کمال به اجرای آن مبادرت ورزیدند؛ از برچیدن سانتریفیوژها گرفته تا اخراج دانشمندان و پذیرفتن ‏پروتکلهای الحاقی و غیره! یعنی هرچه روحانی عقب تر مینشست آنها جلوتر می آمدند؛ جالب آنکه در چنین شرایطی اگر منتقد دلسوزی حرفی هم میزد او را بی شناسنامه خطاب میکردند و به جهنم حواله میدادند؛ در عین حال اما لبخندها و قهقهه هایشان اتفاقا با آنهایی بود که نه تنها بدعهدی کرده بودند، که حتی تحریم پشت تحریم به ممنوعیت های قبلی اضافه میکردند! کار به جایی رسید که خود دولت روحانی هم به بدعهدی ها اعتراف کرد و بعضیهایشان دستاوردها را "تقریبا هیچ" نامیدند. یعنی از روزهای اولی که از ظریف و دوستانش با خروارها سکه پذیرایی کرده بودند، رسیدند به جایی که برای اثبات رشادتهای خود در برابر آمریکای بدعهد از فشارهای ایمیلی و پرتاب کردن خودکار حرف میزدند. اما چه سود که تمام تخم مرغها را در سبد سوراخ آمریکا گذارده بودند و از همین آمریکایی که امروز حق مستضعفان افغانستان را هاپولی کرده میخواستند تا مشکل آب خوردن ملت ایران را حل کند! هعععی! ‏این وسط اتفاقات عجیب و غریب دیگری مثل دیپلماسی بالکنی و ختم مادر حسین فریدون با حضور کری و شرمن، رد و بدل کردن کارت پستال بین عباس و وندی، و غیره زیاد نقل رسانه ها و محافل سیاسی شده بود که حالا در حوصله این وجیزه نیست. به هر حال کار به جایی رسید که بعد از استقرار دولت ترامپ، این قمارباز به همین برجام مفلوکِ تماما ضرر [برای ایرانیان] هم راضی نشد و گفت آن را پاره میکنم و کرد! آن زمان رهبری گفتند شما پاره میکنید ما آتش میزنیم؛ رهبر انقلاب که این را گفتند احتمالا انتظار داشتند اندک غیرتی در میان دولتمردان ما بجوشد و بعد از این بی احترامی آنها نیز ‏از فرصت استفاده کرده و به بهانه ترامپ از این باتلاق بیرون بیایند و بگویند تا آمریکا برنگردد و به تعهداتش عمل نکند ما هم نیستیم و در مقابله به مثل آن را پاره میکنیم. این حرف رهبری درواقع چراغ راهی بود برای دولت مثلا تدبیر، ولی انگار نه انگار! (پایان قسمت اول) ✍ عبدالرحیم انصاری 👈 👇 http://sapp.ir/basiratezohor بصیرت ظهور &ایتا👇 eitaa.com/basiratezohor