🖌 🔹پای درس رفتار مسئولانه حکیم انقلاب 🔸1- تاجر و کاسب بازار بود. مال‌التجاره‌ای داشت که خوب فروش می‌رفت. وسوسه شد گران بفروشد. رفت پیش امام جماعت مسجد سیدعزیزالله بازار تهران که فقه و اخلاق تدریس می‌کرد. گفت جنسم را اگر 100 تومان هم بفروشم، سود می‌کنم ولی چون بازار کشش دارد، اگر 200 تومان بفروشم،‌ اشکال دارد؟ آن عالم پاسخ داد این مال متعلق به توست و می‌توانی به هر قیمتی که می‌خواهی بفروشی؛ البته ‌انصاف نیست. مرد کاسب گفت حرام نباشد؛‌ اشکال ندارد! برخاست برود اما شنید: «البته شمر هم انصاف نداشت که آن جنایت بزرگ را در حق امام حسین علیه‌السلام در کربلا مرتکب شد». 2- از لوازم انصاف، همراهی و حمایت و اطاعت از ولیّ خداست و آنکه استنکاف کند، به مصیبت گرفتار می‌شود. عبدالله ابن عمر بعد از مرگ عثمان، با وجود بیان فضیلت‌های بسیار برای علی علیه‌السلام، از بیعت با حضرت سر باز زد. منابع تاریخی روایت می‌کنند اواخر عمر از اینکه از علی(ع) حمایت نکرد، ناراحت بود و می‌گفت بر هیچ‌یک از کارهای خود پشیمان نیستم، مگر این‌که در کنار علی نایستادم. امام حسین علیه‌السلام هنگام عزیمت به عراق، به ابن عمر فرمود «اتق الله یا ابا عبدالرحمن و لاتدعن نصرتی. از خدا بترس و از یاری‌ام دست برندار». اما او همراهی نکرد. گردش روزگار و غلبه حاکمان جور، کار را به جایی رساند که ابن عمر پس از ورود حجاج بن یوسف به مدینه مجبور شد شبانه نزد حجّاج برود و به وسیله او با عبدالملک بیعت کند. حجاج در رختخواب بود و برای تحقیر، پایش را بیرون آورد و گفت پیش بیا و بیعت کن! عبدالله مدتی بعد توسط عوامل حجاج مضروب شد و با همان جراحت از دنیا رفت. شاید این سرنوشت، مصداق حکمت جاری بر زبان امیر مومنان (ع) باشد که فرمود «من نام عن نصرهًْ ولیه، انتبه بوطأهًْ عدوّه. هر کس از یاری مولای خود غفلت کند و خواب بماند، با لگد دشمن بیدار می‌شود». 3- رهبر انقلاب در انتخابات 88 ، 92 و 96 از برخی بداخلاقی‌ها و بی‌انصافی‌ها در تبلیغات انتخاباتی انتقاد کردند اما مخاطبان آن اعتراض، ماجرا را به سکوت برگزار کردند. نه تنها عذرخواهی نکردند بلکه به برخی بداخلاقی‌ها و بی‌انصافی‌ها ادامه دادند. این حکمت درباره انصاف از امیر مومنان علیه‌السلام است که فرمود «یُرفَع الخلاف و یوجب الایتلاف. انصاف، اختلاف‌ها را از میان برمی‌دارد و موجب الفت می‌شود». برعکس، بی‌انصافی و بی‌مروتی، موجب اختلاف و استهلاک فرصت‌ها می‌شود و طبیعتا مطلوب دشمنان کمین کرده است. جوهره اخلاق و انصاف در میان برخی سیاسیون مضمحل شده بود که سال 88 در سرمایه حماسه 40 میلیونی ملت ایران، آتش انداختند و آن فرصت بزرگ ملی را تبدیل به تهدید و مایه طمع دشمن کردند. مشابه این بداخلاقی و بی‌انصافی توسط برخی دولتمردان مدعی عدالت و اعتدال تکرار شد. 4- سوءمدیریت و رویکردهای غیرمسئولانه با نتایج خسارت‌بار، کار را به جایی رسانده که برخی مدعیان حمایت نظیر حزب ‌اشرافی کارگزاران و رئیس‌ دولت اصلاحات-با وجود بیشترین نقش و تقصیرها در فرصت‌سوزی دولت- پشت دولت را خالی کرده‌اند و با عرض پوزش، می‌گویند اگر چوب خشک جای روحانی بود تا به حال کاری برای اقتصاد کرده بود. یا دولت را سرگشته و مجمع تکنوکرات‌های بی‌انگیزه معرفی می‌کنند. آنها به تصریح خودشان، نگاه ساندیسی و رحم اجاره‌ای داشتند. با نردبان دولت، دنبال مطامع خود رفتند و به وقتش فاصله‌گذاری کردند. در اوج پایکوبی‌های خرد‌سوز همین طیف درباره توافق با شیطان بزرگ، مقتدای حکیم انقلاب یقین داشت این بار کج به مقصد نمی‌رسد؛ مکرراً نصیحت کرد و دلسوزانه هشدار داد. با این وجود، حالا که خیلی‌ها پشت آقای روحانی را خالی کرده‌اند، از سر تقوا و حکمت و مصلحت، از دولت و رئیس‌جمهور حمایت می‌کند، برای سرپا شدن و روحیه گرفتن و جبران مافات... سروش👇 http://sapp.ir/basiratezohor بصیرت ظهور &ایتا👇 eitaa.com/basiratezohor