﷽| شخصیت‌شناسی از منظر بهشتی و آلپورت نقدی بر عملکرد تیپ معلمین در عالم داستان‌نویسی موضوعی مطرح است با عنوان دوگانه بین شخصیت و تیپ. نویسنده‌ای موفق است که شخصیت‌پردازی خوبی داشته باشد و آدم‌هایش در حد تیپ نمانند. تیپ به ویژگی‌های کلی یک صنف از آدم‌ها می‌گویند مثلا کامیون‌دارها غالبا داش‌مشتی هستند، سبیل‌های از گوش‌بنادررفته دارند، شکم‌های برآمده دارند. یا تیپ دانش‌آموزان که معمولا از مدرسه فراری‌اند، چشم‌شان به ساندویچ‌های دوست‌شان هست! دنبال تقلبند، از اینکه صبح ساعت هفت صبح بیدار بشوند متنفرند. تیپ معلم‌ها نوعی دیگرند. تیپ مادرها نیز شکلی دیگر. اما هر کدام از این آدم‌ها برای خودشان شخصیت‌های مجزایی دارند. اخلاق‌های منحصربه‌فردی دارند، زندگی‌های متفاوتی دارند، لحن و گویش خاصی دارند. لذا داستان‌نویس باید با شخصیت‌هایش زیست کند تا آن‌ها را بشناسد و بتواند به خوبی آن‌ها را به ما بشناساند. طوری که ما با آن‌ها ارتباط بگیریم. اساتیدی صرفا جهت اهمیت موضوع با ادبیات طنزآمیزی می‌گویند: «این‌قدر باید به شخصیتت نزدیک باشی که رنگ لباس زیرش هم بدانی!» توضیح بیشتر از این در این مجمل نمی‌گنجد. چرا که اینجا کلاس داستان‌نویسی نیست. این را به عنوان مقدمه عرض کردم که چه‌قدر شخصیت‌شناسی در ارتباط با مخاطب مهم است. و چه کسی مهم‌تر از مخاطب نوجوان. نوجوانی که نصف از روزش را در مدرسه با معلم‌هایش می‌گذارند. معلم‌هایی که معمولا بچه‌ها را یک شکل و یکجور می‌بینند. و بعضا معتقدند همه بچه‌ها را به یک روش می‌شود تحلیل کرد. لذا وقتی اندک رفتار شرارت‌آمیزی از بچه‌ها می‌بینند می‌گویند: «ما خودمون پشت همین میزها نشسته‌ایم» یا وقتی می‌خواهند سابقه و مهارت درخشان خودشان را به رخ بکشند می‌گویند: «ما سالی صدها دانش‌آموزان از زیر دست ما رد میشه»! این جور معلم‌ها، دانش‌آموزان را در حد یک تیپ پایین آورده‌اند و شخصیت برای آن‌ها قائل نیستند. حال بهتر است شخصیت را از منظر علمی واکاوی کنیم. آلپورت روان‌شناس آمریکایی یکی از اولین نظریه‌پردازان شخصیت، شخصیت را این‌گونه تعریف می‌کند: «شخصیت سازمان پویا و محترکی از منظومه‌های روانی است که سازگاری بی‌همتای فرد را با محیطش موجب می‌شود.» بهشتی عزیز این تعریف را باز می‌کند: «آلپورت می‌خواهد توجه ما را به پیچیدگی و تودرتویی شخصیت انسانی جلب کند. شخصیت یک انسان عبارت است از یک سازمان بسیار بزرگ روحی و این سازمان ترکیب شده است از منظومه‌های رفتاری و روانی باز هر منظومه در داخل خودش خورشید و سیارات و اقماری دارد و خورشیدش و سیاره‌اش و قمرش در داخل خود تشکیلات و مؤسسات و نهادها و نظم‌ها دارد. شخصیت عبارت است از سازمان گسترده‌ای که تشکیل شده از منظومه‌های روانی، منظومه‌های روانی هماهنگ و دارای اثر متقابل روی یکدیگر.» آلپورت برای این سازمان گسترده شخصیت، دو خصلت و ویژگی ذکر می‌کند: یکی اینکه این سازمان پویا و متحرک است، ثابت و ساکن نیست. یعنی شخصیت انسانی هر انسان را در حال دگرگونی تلقی کنید. بهشتی عزیز از این ویژگی نکته‌ای برداشت می‌کند: «نکته‌ای بس جالب برای همه ما. یعنی شما ای معلم، ای روحانی، ای مربی، ای نویسنده، ای گوینده، ای طراح جامعه همواره بدان که انسان دیروز موجودی ثابت نیست که رنگش عوض نشود، تجلی‌اش عوض نشود، شخصیت یک انسان با همه تو در تویی و پیچیدگی و سازمان‌یافتگی و جهت‌داریش واقعیتی است پویا و متحرک و در معرض دگرگونی، این یک ویژگی برای شخصیت انسان.» ادامه دارد👇