روایت مهندس نوید نجات بخش
۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
دومین روز همایش فیزیک پزشکی و پرتودرمانی
گویی قصه ها ناگهانی شروع می شوند! ما گاه وقایع را با نگاه علت و معلول می نگریم؛ چنانکه می گوییم این تصمیم را گرفتیم، بعد از اینجا رفتیم آنجا و بقیه مراحل. ولی به خود زندگی که نگاه کنید، می بینید در زندگی علت نیست، چنان که بگویید من تحلیلی کردم و با آن تحلیل به جایی رسیدم. معمولاً جاهایی که به یک علتی می رویم، آن جاها خیلی راحت هم از زندگی های ما حذف می شود و گویی آن بخش در زندگی ما نیست؛ مثلاً کلاس علوم تجربی مدرسه؛ نمی توانید به راحتی بگویید قصه ای دارد. مثلاً اینکه می خواستم مدرک بگیرم، رفتم مدرسه و بعد اینجا آمدم.
قصه گفتن راحت نیست؛ معمولاً وقتی می خواهیم قصه بگوییم، تحلیل گر می شویم و تلاش می کنیم بگوییم آن گونه فکر می کردم، بعد سراغ آن رفتم. سخت به یاد می آوریم که پیش آمد!
@behyaarstf_ir