.
رشد شاخصهای اقتصادی با رویکرد دانشبنیان
(روایت اقتصاد| بخش چهارم)
1⃣تقویت پول ملی:
چنانچه تولید بهصورت فناورانه صورت نگیرد نقدینگی موردنیاز بخش تولید بجای ریال، دلار خواهد بود و این امر سبب میشود که کشور جهت تأمین دلار به خام فروشی نیاز شدیدتری پیدا کند.
در حال حاضر، سیاست فعلی کشور ، انقباض نقدینگی ریالی و انبساط ارزی است. در سیاست انقباض نقدینگی و انبساط ارزی، فشار اصلی بر روی شرکتهای دانشبنیان و تولیدکنندگان واقعی است. زیرا این مجموعهها تمام معادلات اقتصادی خود را بر اساس ریال پیش میبرند و نه دلار.
2⃣کاهش تورم و هدایت جریان نقدینگی:
واقعیت آن است، چون تولیدکنندگان فعلی (تولیدات کارخانهای و مونتاژی) برای تأمین نقدینگی نیازی به ریال ندارند لذا بهصورت گسترده وامهای کلان ریالی خود را وارد حوزه تجارت میکنند و درنهایت ماحصل آن تأسیس فروشگاههای زنجیرهای قطعات خودرو توسط شرکتهای خودروسازی، فروشگاههای زنجیرهای غذایی توسط تولیدکنندگان روغن، فروشگاههای لوازمخانگی توسط تولیدکنندگان لوازمخانگی و... میگردد. درواقع این وامها به سمت تولید هدایت نمیگردد بلکه به سمت تقاضا هدایت میگردد.
هرساله حجم بالایی از ارز کشور جهت واردات محصولات مختلف مصرف میگردد که مقدار آن همواره روبه افزایش بوده است. بر اساس آمار منتشرشده بیشترین سهم واردات متعلق به خطوط تولید کارخانه و قطعات مختلف مونتاژی بوده است. اما در بخش صادرات بیشترین سهم صادراتی ما متعلق به فروش مواد خام اولیه است. لذا با افزایش هرچه بیشتر تأمین ارز عملاً اقتصاد ایران بیشازپیش وابسته میگردد.
در حال حاضر یکی از عوامل تورمزا در کشور بانکها میباشند. مهمترین ابزار بانکها چاپ پول هست. چرا این چاپ پول در کشورهای توسعهیافته منجر به تورم نمیگردد ولی در کشور ما منجر به تورم میگردد؟ کمبود ساختار نظام بانکی ما عدم اتصال درست به دانشبنیانها هست. در حال حاضر بازارهایی که در پیش روی بانکها وجود دارد در گردش نمیباشند. مهمترین عامل تورم عدم گردش سرمایه هست. بانکها نیازمند گردش سرمایه میباشند. در بازارهای موجود همچون مسکن، زمین، صنایع مونتاژی، نفت و.... سرمایه در گردش نیست و لذا هر نوع اقدام سرمایهای توسط بانکها منجر به تورم میگردد.
در حوزه دانشبنیان با توجه به اینکه سرمایه همواره در گردش هست، تزریق نقدینگی در آن منجر به تورم نمیگردد. در اقتصاد دانشبنیان، ارزشافزوده، حاصل دانش بهکاررفته است و نه حاصل افزایش قیمت زمین و سرمایههای ثابت. درواقع در اقتصاد دانشبنیان شما از هیچ و با استفاده از دانش، ارزش ایجاد کردهاید؛ لذا در اینجا نقدینگی از هیچ است و تورمی ایجاد نمیشود.
3⃣قابلیت اشتغالزایی بالا
در حال حاضر 25 درصد از جامعه کشور ما ( 20 میلیون نفر) تحصیلکرده میباشند که این افراد نیازمند اشتغال میباشند. با توجه به اینکه درصد زیادی از آنها تحصیلکردگان رشتههای فنی و مهندسی میباشند، نیازمند زمینههای مناسبی جهت فعالیتهای علمی و دانشی میباشند. متأسفانه با توجه به اینکه این زمینه در کشور مهیا نیست، بسیاری از تحصیلکردگان تصمیم به مهاجرت میگیرند. در حال حاضر صنعت ما بهصورت مونتاژی فعالیت مینماید و این صنعت به مقدار بسیار کمی نیازمند افراد تحصیلکرده است. درواقع نیروی موردنیاز این صنایع افراد تکنسین ساده هست و نه افراد تحصیلکردهای که به دنبال بروز استعدادهای خود میباشند. لازم به ذکر است بیش از 95 درصد صنعت ما بهصورت صنعت مونتاژ است.
مهمترین امکانی که در پیش روی افراد تحصیلکرده وجود دارد، فعالیت در مجموعههای دانشبنیان هست؛ چراکه دانش، محور اصلی فعالیت در این مجموعههاست. این اشتغال بسیار پایدار است. افراد تنها یک مهارت را کسب نمیکنند بلکه در دل کار به دانشی میرسند که میتوانند در محصولات و حوزههای مختلف مورداستفاده قرار گیرد و بهاصطلاح سرریز فناوری صورت میگیرد.
@behyaarstf_ir