اخبار تهران20:20
فوری | گروگان گرفتن دختری بعد شنیدن جواب رد خواستگاری 🔸 در خیابان استاد معین تهران، یک مورد گروگان
‍ جزئیات گروگانگیری عاشقانه در قنادی؛ به خاطر این دختر زندگی ام نابود شد 🔺پژمان، ۳۷ ساله، عامل گروگانگیری عاشقانه در قنادی بود. مرد عاشق پیشه که برای رسیدن به دختر مورد علاقه‌اش وی را در قنادی محل کارش گروگان گرفته بود در نخستین جلسه بازجویی در مقابل بازپرس جنایی از ارتباط ۲۱ ماهه‌اش با این دختر پرده برداشت. چطور با این دختر آشنا شدی؟ 🔺من ساکن یکی از شهر‌های شمالی هستم. یک سال و ۹ ماه قبل، شبنم که ساکن شهرستان مجاور ما بود به همراه یکی از دوستان قدیمی‌ام برای میهمانی به خانه من آمده بود. من متاهل بودم. دخترم ۱۵ ساله است. اما شبنم کاری کرد که عاشقش شدم. اوایل می‌گفت که از خانواده پولداری است، اما بعد از مدتی فهمیدم که دروغ گفته و خانواده نا بسامانی دارد. 🔺پدر و مادرش به خاطر بدهی مالی فراری بودند. از من خواست که به او پناه بدهم. من هم او و برادر ۱۰ ساله‌اش را به خانه‌ام بردم و از آن‌ها نگهداری کردم. یک سال پیش من بودند و تمام خرج و مخارجشان را می‌دادم. پدرش را به خاطر ۳۰ میلیون تومان بازداشت کرده بودند که من این پول را پرداخت کردم و پدرش از زندان آزاد شد چرا کمکشان می‌کردی؟ 🔺آنقدر عاشقش بودم که زنم را طلاق دادم و یک سال است که دختر ۱۵ ساله‌ام را ندیده‌ام. حتی به من گفت: اگر واقعاً مرا دوست‌داری نصف اموالت را به‌نام من بزن. من هم ۶ ماه بعد از آشنایی‌مان به مناسبت روز ولنتاین، نصف باغی را که الان حدود ۴ میلیارد تومان است به‌نام شبنم کردم. پس چرا کار به اینجا رسید؟ 🔺مرداد امسال شبنم ناگهان ناپدید شد. هیچ خبری از او نداشتم، تلفنم را جواب نمی‌داد. تا اینکه یکی از شاکی‌های پدرش که دوست من بود خبر داد که پدر شبنم به خاطر بدهی توسط مأموران کلانتری بازداشت شده است. راهی تهران شدم و در کلانتری پدرش را دیدم. او به من گفت که دخترم از تو بد گفته بود و فکر نمی‌کردم که آدم خوبی باشی. به من ۴۰ روز وقت بده تا تو را به دخترم برسانم 🔺چهارشنبه گذشته به تهران آمدم و به قنادی رفتم. از طریق عمه‌اش فهمیدم که در قنادی کار میکند. می‌خواستم با او صحبت کنم اما کارگر قنادی که مرد جوانی بود مانع شد. بعد به پلیس زنگ زد. من که از این کارش بشدت عصبانی شده بودم اسلحه‌ای را که به همراه داشتم بیرون آوردم. یک بسته‌ام همراهم بود که شبیه بمب بود. ترساندمشان بعد هم تهدید کردم. چه شد که تسلیم شدی؟ 🔺شبنم قسم خورد که با من ازدواج می‌کند می‌دانم دروغ گفته، اما به خاطر قسم او و قول‌هایی که به من دادند خودم را تسلیم کردم. آن روز می‌خواستم اگر جواب منفی شنیدم خودم را بکشم هنوز هم این تصمیم را دارم. چرا که من همه زندگی‌ام، زنم و دارایی‌ام را به‌خاطر او از دست دادم و حالا می‌خواهم خودم را بکشم تا او با عذاب وجدان مرگ من زندگی کند 🎴 اخبار 👇 http://eitaa.com/joinchat/2853175299Cb2c5125cdc