💬صبح روز جمعه بود تلویزیون را روشن کردم مثل روزهای
خیلی عادی تلویزیون را تماشا میکردم
ناگهان توجهم به زیرنویس جلب شد
چندبار زیر نویس را خواندم
اصلن حتی فکرش را هم نمیکردم منظور از قاسم سلیمانی همان حاج قاسم عزیز است
اصلن چطور بگویم فکر میکردم اسم حاج قاسم سلیمانی چیز دیگری بوده و من دارم اشتباه میکنم
خیلی سریع گوشی را برداشتم
و در گوگل سرچ کردم
وقتی عکس سردار آمد
دنیا بر سرم خراب شد
بی اختیار اشکهایم می آمدند
اصلن اختیار چشمانم را نداشتم
فقط بی اختیار میگفتم وای بیچاره شدیم
حالا چه کسی از ما دفاع خواهد کرد.
💬 صبح جمعه طبق معمول جهت استماع دعای ندبه تلوزیون را روشم کردم که مداح اعلام کرد و گریه می کرد مرتب کانال عوض کردم غیر قابل باور بود مطمئن که شدم سرگشته از خانه بیرون زدم و تا دوساعت فقط گریه می کردم
💬 غروب بود تو ماشین بودیم که پرچم شهادت سردار رو کنار خیابون دیدم و خیلی شوکه شدم چون کاملا بی خبر بودم و تا رسیدن به خونه و نشستن پای اخبار با خودم حرف میزدم که.....مگه میشه! چطور این این اتفاق افتاده و....
💬 هنوز تو رختخواب بودم. تو دوتا از گروههای واتس آپ دیدم نوشتن حاجی به شهادت رسیده. باور نکردم. تلویزیون رو روشن کردم زدم شبکه خبر.. دیدم واقعیت داره.. نیم ساعت تو رختخواب گریه میکردم. باورم نمیشد. نمیدونم چه قدرتیه که هنوزم که هنوزه هرجا صحبتش میشه یا یادش میکنم بغض میکنم...
💬 صبح جمعه بیدار شدم تلویزیون رو روشن کردم از شبکه ۱ شروع کردم دیدم عه چرا نوار سیاه زدن
زیرنویس رو خوندم خدا اون روز رو نیاره
دیدم نوشته سردار سلیمانی شهید شد!😣
اصلا شوکه شدم واقعا شوکه !...
💬 جمعه ساعت ۸ صبح بود که بیدار شدم
همسرم هم به مسافرت رفته بود.
خواب آلوده گوشیمو برداشتم چک کنم ببینم پیامی برام داده یا نه.
که دیدم یکی از دوستان که متاسفانه کمی هم مخالف انقلاب هست برام عکسی از یک دست انگشتر به دست خونین فرستاده ،بدون هیییچ مطلبی.
تا عکس دست دو دیدم فهمیدم دست سردار سلیمانیه.از انگشترش فهمیدم.
اول فک کردم داره باهام شوخی میکنه
سریع رفتم سراغ کانالهای خبری توی گوشیم.
اون وقت بود که دنیا رو سرم خراب شد.
از خودم بدم اومد که وقتی توی خواب ناز بودم سردار شهید شده بخاطر امنیت ما
💬 صبح جمعه بیدار شدم ساعت۸صبح بلافاصله طبق عادت تلویزیون رو روشن کردم..زیرنویس شبکه رو داشتم میخوندم دقیق متنش یادمه«سردار سلیمانی پس از سالها مجاهدت و دلاوری به درجه......»منتظر بودم ک بنویسه ب مقام بالاتری دست پیدا کرده و مثلا درجشون ترفیع پیدا کرده که یکدفعه ای انگار اب سررردی روی بدنم ریختن..«به درجه رفیع شهادت نائل گشت» همونطور گریم سرازیر شد ... چ حال بدی.....
💬 صبح روز جمعه بود نماز صبحم داشت قضا میشد. به ندرت نماز صبحم قضا میشه. برادرم زنگ زد و خبر شهادت رو داد. دیدم ده دقیقه مانده نمازم قضا بشه. از برکات شهادت سردار این بود که من نمازم قضا نشه. بعد که دیدم سردار شهید شده توی تلویزیون چند ساعت نگاه میکردم و گریه میکردم.
📽ویدیوها و نوشته های خود را از طریق ID زیر برای ما ارسال کنید👇
🆔
@Ad_bisto30