#یک_داستان_یک_پند
✍پیر سالکی روزی دو شاگرد برای تربیت گرفت. یکی را اصول معرفت میگفت و دیگری را همیشه خطایش تذکر میداد.
🌖شاگرد روزی از کثرت ایراد و خطا گرفتن استاد خسته شد و بر استاد خود شکوه کرد که در تعلیم خود فرق میگذارد.
🪞پیر مرشد شاگرد را جلوی آینه برد و گفت: به آینه نگاه کن و روبروی خود بنگر. شاگرد گفت: جز دیدن خود و پشت سر خود چیزی در آینه نمیشود ببینم.
💠استاد گفت: برای تو که بسیار خطای نفس داری، استادت باید همچون آینه باشد و حال و پشت سر تو را نشانات دهد که رفع و ترک خطا کنی.
📎آن گاه که چنین شدی استادت سیماب (جیوه) از پشت آینه بر خواهد داشت که شیشهای در مقابل خود بینی و از آن شیشه امام و راه مقابلات برای پیمودن نشانات خواهد داد.
📌این مَثَل بدان ذکر کردم تا بدانی بسیاری از ما به جای تلاش برای رفع عیوب و خطاهای خود میخواهیم راهی نشانمان دهند که فقط جلو برویم، آن گاه به خیال خود جلو میرویم. درحالی که در حال و گذشته خود کلی خطا و اشتباه داریم که نیاز به اصلاح آن است.
🍀امام سجاد علیه السَّلام میفرمایند: خداوند کسی را که به آنچه میداند عمل نمیکند ولی در جستجوی دانستن بسیار است را دوست ندارد.
🆔
@boe_atre_khodaa