کور و کریم حوصله ی شرح قصه نیست      فرمانبریم حوصله ی شرح قصه نیست افسارمان بدست سعودی و یو اِس است از بس خریم حوصله ی شرح قصه نیست ما در وطن فروشی و خوش خدمتی به غرب نوآوریم حوصله ی شرح قصه نیست چون خائنیم و پست به هر جا که می رویم تاج سریم حوصله ی شرح قصه نیست اینها همه نشانه ی مزدور بودن است مستحضریم حوصله ی شرح قصه نیست در سازمان ما همه در عقد با همند خر تو خریم حوصله ی شرح قصه نیست ‍ چون زیر دست مریم و مسعود بوده ایم تک می پریم حوصله ی شرح قصه نیست با جنگل‌ سبیل به پیکار می رویم نیلوفریم حوصله ی شرح قصه نیست تبدیل می شویم به هر عضو سازمان یکدیگریم حوصله ی شرح قصه نیست دیپورت می شویم به هر جا که رفته ایم بی کشوریم حوصله ی شرح قصه نیست در حسرت تصرف دریای ایذه یا یک بندریم حوصله ی شرح قصه نیست از رو نمی رویم به هر قیمتی شده ما نوبریم حوصله ی شرح قصه نیست یادآوری‌ نکن بِهِمان سرنوشت را چون از بریم حوصله ی شرح قصه نیست تا سالگرد ضربه ی مرصاد می رسد خاکستریم حوصله ی شرح قصه نیست ✍محمد محمدی 🔷🔶 وطنز | @bohlool