(کسی به سعدی می‌گوید) : «ای سعدی! هنگامی که می‌بینی او به تو سخت می‌گیرد و تو جور او را می‌کشی، دیگر نزدیک او نرو.» (سعدی پاسخ می‌دهد) : «ای بی‌بصیرت! تو گمان می‌کنی من به اختیار خود می‌روم؟ او قلاب عشقش را به گلوی من متصل کرده و آن را می‌کشد.»