ماجرای مرجعیت شیخ اعظم انصاری ( از نوادگان جابربن عبدلله انصاری )
قسمت دوم
با ارجاع صاحب جواهر همه شرایط برای مرجعیت شیخ آماده شد. هم مرجع عام او را معرفی کرده و هم در تقوا و ملّایی مورد قبول همگان است ولی شیخ از رساله نوشتن ابا کرد.
وقتی فشارهای اطرافیان زیاد شد، شیخ گفت: سعید العلماء بر من مقدم است و تا او هست، من رساله نمینویسم. در آن وقت سعید العلماء در بابل مازندران بود. در آن زمان یعنی سال ۱۲۶۶ق تا قاصد از نجف به بابل برود، مدتی طول می کشید.
وقتی خبر به سعید العلماء رسید، او گفت: بله، من در درس شریف العلماء بر شیخ مقدم بودم ولی الآن وضع فرق کرده است. از وقتی که من به بابل آمدهام، از نظر علمی روزبهروز تنزّل کرده ام و سعید العلمای قبل نیستم ( قطعا سعیدالعلما تواضع کرده است ) و شیخ هم در حوزه علمیه با بزرگان علم سروکار داشته و روزبهروز ترقّی کرده است و او نیز شیخ انصاری سابق نیست و اکنون او بر من تقدم دارد. لذا باید از او تقلید کنید. وقتی قاصد خبر ارجاع سعید العلماء به شیخ را به نجف آورد، شیخ شروع کرد به تحشیه رساله کلباسی.
در زمان صاحب جواهر دامادش سید محمد هندی که شاگردش نیز بود، از شیخ حسن مامقانی تقلید میکرد ، از این روشن می شود که در آن زمان نیز تقلید از مرجعیت برگزیده امری واجب نبوده و آزادانه مرجع اختیار می کردند
اما سعید العلما کجا بود و در بابل مشغول چه کاری بود ؟
#مرجعیت
#روحانیت
#عقلای_عرف
@ceyyedAbbas