💠⭕️
حیلت رها کن عاشقا
📌یکی از حسرتهای من خلوت و مناجات با خداست. البته عمیق، خالص، پرشور و احساس و با شناخت درست.
اما سالهاست که پشت در این آرزو موندم.
📌وقتی قصه حس و حال دیگران رو میخونم که مثلاً شبها واسه خودشون خلوتی داشتن و یا نمازشون سرشار از توجه به خدا بوده، واقعاً حسرت میخورم. مثلاً عارفی که نصف شب پا میشده و با حوصله و آرامش، چای میذاشته و میخورده و بعدش یکی دو ساعت با خدا خلوت داشته.
⁉️اما چرا این چیزی که آرزوی آدمه، به اقدام تبدیل نمیشه؟
📌سالها پیش خودم گفتم که این از تنبلیه، از همت کمه، از اینه که گناه میکنی و باعث میشه که لذت نزدیکی به خدا ازت گرفته بشه و ... .
که البته همه این دلایل واقعا وجود داره و مهمه.
📌اما این قضیه ابعاد پیچیدهتری هم داره و یکیاش برای خود من پر رنگتر بوده و من بهش میگم: «ترس بیهوده من از نزدیکی زیاد به خدا».
📌من توی لایههای زیرین روح و روان خودم یک سری علایق و هوسها دارم که به این راحتیها دوست ندارم ازشون دست بکشم.
📌من از جدی شدن رابطهام با خدا ترس دارم. میدونم خدایی شدن یعنی دادن یک سری هزینهها که طاقتش رو ندارم.
میدونیم عبادت واقعی ما رو جایی میبره که نمیتونیم خشممون رو خالی کنیم روی دیگران و لذت ببریم از فرعون بودن و انا ربکم الاعلی گفتن.
نتیجهاش این میشه که دو روز گرم و پرشور و یک ماه سرد و بیحال.
انگار هر چند وقت یکبار با پایین کشیدن فیتیله ارتباط، به خدا غیر مستقیم میگیم که حواست باشه که من هم حد و مرز خودم رو دارم و چیز زیادی از من نخواه.
📌یعنی دوری از خدا، از یک جاهایی کارکردهای ویژهای توی زندگی ما پیدا میکنه. همزمان با اینکه ازش زجر میکشیم، ازش لذت هم میبریم. اما خیلی ظریف و یواشکی که خودمون نمیفهمیم.
حسرت میخوریم و غصه میخوریم که چرا عبادت نداریم، اما ته دلمون راضی هستیم از این وضعیت. اگر راضی نبودیم که سالها درگیرش نبودیم.
ما آدمهای ساده، مهربون و دوست داشتنی که برای خوب بودن تلاش میکنیم، حیلهها و ترفندهای بزرگی در آستین داریم که تا ازشون دست نکشیم، به قول یکی از عرفا تخم مرغ نیمپز میمونیم.
و به قول مولوی:
🎯
حیلت رها کن عاشقا دیوانه شو دیوانه شو
و اندر دل آتش درآ پروانه شو پروانه شو
📌
ای کاش اینقدر شجاع بودیم که میتونستیم ریسک کنیم و به خدا بگیم: خدایا من هیچ مشکلی با نقشه تو برای زندگیام ندارم.
عضو شوید ⬅️
#گروه_چله_حضور
عضو شوید⬅️
#کانال_چله_حضور