جلسه دوم متن خطبه پس از آرام شدن مجلس، حضرت زهرا (سلام الله علیها) با حمد الهی شروع به سخن کردند حمد الهی و شکر نعمت ها ✨* فَقٰالَتْ: اَلْحَمْدُلِلّهِ عَلی ما أنْعَمَ وَ لَهُ الشُّکْرُ عَلی ما أَلْهَمَ پس فرمود: ستایش خداوند را بر آنچه انعام فرمود و شکر خدای را بر آنچه که به انسانها الهام کرد. حمد و شکر 🔅حمد، ستایش نسبت به کمال است 🔅شکر عبارت از قدردانی نسبت به فعل است. 🔅 شکر یا شهود منعم در متن نعمت است و یا راهیابی از نعمت به منعم، و لذا در ابعاد وجودی انسان آثار مختلفی دارد. ⬅️ در قلب به یک صورت بروز دارد، ⬅️ در زبان به صورت دیگری و در اعمال دیگر انسان به صورتهای دیگر. 🔅اثر شکر در قلب به صورت، خضوع، خشوع، محبت، خشیّت و امثال این صفات ظهور می کند. 🔅شکر در زبان به شکل ثنا و حمد و ستایش خود را نشان می دهد و در اعمال و افعال قالبیۀ انسان به صورت اطاعت، مصرف نعمت در راه رضای منعم و... ⬅بنابراین حمد و شکر از نظر بروز و ظهور به اصطلاح زبانی نسبت به خداوند یکی است. امّا اگر مثلاً از ملکۀ جود ستایش شود حمد صورت گرفته زیرا حمد ستایش از صفت است 🔅امّا شکر قدردانی از فعل است که فعل خود ناشی از صفت است. 🔅پس دایرۀ شکر محدودتر از حمد است. در روایتی راوی می گوید: قالَ سَمِعْتُ أَبا عَبْدِاللّه (علیه السلام) یَقُولْ: شُکْرُ کُلِّ نَعْمَةٍ وَ إنْ عَظُمَتْ أنْ تَحْمِدَ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ عَلَیْها شنیدم که امام صادق (علیه السلام) فرمودند: شکر و قدردانی نسبت به هر نعمت، هر قدر هم که آن نعمت عظمت داشته باشد این است که ستایش کنی خداوند را. ⬅️ملاحظه می شود که در اینجا حمد خدا مساوی است با شکر او، یعنی ستایش از کمالش مساوی است با قدردانی از او. ⬅️ستایش از او مساوی است با قدردانی از او آن گاه که خواستی او را قدردانی کنی کمالش را ستایش کن. بلکه در روایات آمده است که افضل افراد شکر زبانی حمد خداست ⬅️یعنی با فضیلت ترین شکر لسانی این است که خدا را حمد کنی، ✨در روایتی در اصول کافی آمده است: خَرَجَ أَبا عَبْدِاللّهِ (علیه السلام) مِنَ الْمَسْجِدِ وَ قَدْ ضٰاعَتْ دابَّتَهُ فَقَال: لَئِنْ رَدَّهَا اللّهُ عَلَی لَأَشْکُرَنَّ اللّهَ حَقَّ شُکْرِهِ امام صادق (علیه السلام) از مسجد خارج شدند و مرکب ایشان را بُرده بودند یا گم شده بود. حضرت فرمودند: اگر خدا مرکب سواری ام را به من برگرداند من خدا را شکر می کنم آن طور که سزاوار است شکر خدا کردن. قال: فَمٰا لَبِثَ أنْ اُتِی بِها طولی نکشید مرکب پیدا شد و برای حضرت آوردند فقال: أَلْحَمْدُلِلّهِ حضرت فرمودند: اَلْحَمْدُلِلّهِ. فَقالَ لَهُ قٰائِل جعلت فِداکَ أَلَیْسَ قُلْتَ لَأَشْکُرَنَّ اللّهَ حَقَّ شُکْرِهِ یک آدم ظاهراً نفهمی به حضرت گفت: مگر شما نگفتید من شکر می کنم خدا را آن هم طوری که سزاوار خداست. شما که شُکْراً لِلّه هم نگفتی! فَقالَ أَباعَبْدِاللّهِ (علیه السلام): ألَمْ تَسْمِعُنی قُلْتُ أَلْحَمْدُلِلّه؟ حضرت فرمودند: آیا نشنیدی که گفتم أَلْحَمْدُلِلّه؟ ⬅️از این روایات به دست می آید که افضل انواع شکر عبارت از ستایش کمال خداست. یعنی با اینکه حمد ستایش از کمال است و شکر قدردانی از نعمت، امّا دربارۀ خداوند حمدِ خدا مساوق با شکر اوست؛ ⬅️بلکه افضل است حمد او از شکر او. البته بحث از نظر زبانی و لسانی است. به هر حال از نظر زبانی ثناگویی، ستایش نسبت به خدا و حمد و مدح است و از نظر اعمال بدنی، اطاعت و مصرف نعمت در راه رضای منعم است. 🍃الهام و وحی🍃 بعد حضرت (سلام الله علیها) فرمودند: * أَلْحَمْدُلِلّهِ عَلی ما أَنْعَمَ وَ لَهُ الشُّکْرُ عَلی ما أَلْهَمَ یعنی ستایش خداوند راست نسبت به آنچه که انعام فرمودند و شکر او راست بر آنچه به انسانها الهام کرد. 🔸الهام در لغت، القاء مطلبی است در نفس، 🔸وحی در لغت یعنی اشارۀ سریع. ⬅️در اینجا منظور از الهام آن معرفت و شعور درونی است که خداوند به انسان عنایت فرموده است. وحی اعم از الهام است زیرا وحی نسبت به جمیع موجودات می آید حتی حیواناتی مثل زنبور عسل و... در آیۀ شریفه هم آمده است: وَ اَوْحی رَبِّکَ اِلَی النَّحْلِ و وحی نمود پروردگارت بسوی زنبور عسل. امّا الهام این طور نیست بلکه دایره اش ضیق تر یعنی محدودتر است. شاید در قرآن اصلاً الهام را نسبت به غیر انسان نداده باشد پس نسبت به انسانها یک الهام عمومی داریم که حضرت (سلام الله علیها) فرمودند وَ لَهُ الشُّکْرُ عَلی ما ألْهَمَ از این الهام آنچه که عمومی است در قالب علمی به اصطلاح عقل عملی است ⬅️ یعنی ادراک خوبیها و بدیها که هر انسانی زیبایی امور مثل عدل، و زشتی اموری مثل ظلم را هر انسانی از نظر درون درک می کند. ⬅️یعنی لازم نیست به کسی یاد بدهیم که ظلم ظلم بد است و عدل خوب، یعنی اصلاً یاد دادنی نیست. خدا خود این را به انسان یاد داده یعنی به همه الهام کرده است. ادامه⬇️⬇️⬇️ @chele_hozor