Class1
به عنوان فقط دو تا نمونه، 12 اسفند 1392 وقتی که آرمان عبدالعالی دانش آموز دبیرستانی بود،
با میله بارفیکس چند بار زد تو سر غزاله شکور که ما نمیدونیم چرا یواشکی اومده بود خونه شون مهمونی و اون هم مرد
. آرمان عبدالعالی جسد غزاله شکور را به صورت مرغ قطعه بندی شده ریخت تو کیسه های زباله و در سطل های آشغالی مختلف انداخت. خانواده غزاله شکور بعد از صدور حکم قصاص آرمان عبدالعالی، حاضر شدند در قبال گرفتن اطلاعاتی که حداقل منجر به پیدا شدن جسد دخترشون بشه از فصاص آرمان عبدالعالی بگذرند
اما جسد غزاله شکور از اسفند 1392 تا آذر 1400 که حکم قصاص آرمان عبدالعالی اجرا شد هم بالاخره پیدا نشد که
نشد. خرداد 1400 وفتی جسد باباک خرمدین پیدا شد کاشف به عمل اومد که
اجساد آرزو خرم دین و شوهر دومش فرامرز
هم که قبل از بابک توسط پدر خانواده غیب شده بودند تا امروز پیدا نشده. با این اوصاف مشکل کسانی که ترجیح دادندباور کنند پلیس یک کشور - که کارش رسیدگی به پرونده های این مدلی هست - راهی بهتر از پرت کردن از بلندی برای جنازه ای که رو دستش مونده بلد نیست، چطور قابل حله؟