6/2- امپراطوری رسانهای جریان سلطه از همان آغاز، با شیوه و حجمی که بیانگر آمادگی قبلی میباشد، به صحنه ورود نموده و به موجآفرینی کم سابقه پیرامون موضوع و متهمسازی نظام به ناکارآمدی پرداختند و در نهایت نظام را بهعنوان عاملِ ایجاد مسمومیت در مدارس دخترانه معرفی کردند! جریان تحریف با روایتسازی مجعول، ادبیاتی همچون «حملات شیمیایی و بیولوژیک به مدارس» را تولید و ترویج کرد. علاوه بر آن به مشابهتسازی این رویدادها با حوادثی همچون برخی اسیدپاشیها در گذشته و همانندسازی با برخی رفتارها و تصمیمات گروه طالبان در خصوص تحصیل و اشتغال زنان و تولید انگارههای ذهنی از «انتقام نظام از زنان بهدلیل اغتشاشات پاییز 1401 و ...» پرداختند.
6/3- همزمان با جریان مسلط رسانهیی اردوگاه دشمن، متأسفانه برخی رسانههای داخلی و انسان رسانههای وابسته و بعضی تریبونهای خاص در مرکز و برخی استانها و تعدادی از سیاسیون امتحان پس داده و مردود شده و عوامل فتنه 88، همان خطوط ابلاغی امپراطوری رسانهای جریان سلطه را، عیناً در پیش گرفتند. در میان این جماعت، گروهی وجود دارند که پیش از این و در انتخابات سال 88 نظام را متهم به تقلب، در حوادث 96 و 98 حاکمیت را متهم اصلی آشوب و عامل کشتار، در حادثهی تروریستی فجیع و دلخراش حرم شاهچراغ (سلامالله علیه) نظام را عامل آن واقعه (حتی پس از شناسایی و بازداشت تروریستهای تکفیری!)، در رویداد تلخ درگذشت دختری در محل پلیس امنیت اخلاقی و در مجموعهی اغتشاشات پس از آن و کشته شدن تعدادی از هموطنان، در همهی این رویدادها و سوانح و حوادث، نظام مظلوم جمهوری اسلامی یا نیروهای بسیجی و جریانات معتقد و حامی نظام را بهعنوان عامل مستقیم انجام جنایت معرفی میکردند.
مضاف بر اینها، خط و جریان «کشتهسازی» در کل وقایع پیشگفته، بهدنبال تولید کشته و فراهم آوردن جسد، آن هم از دختران و سنین کودک و نوجوان، برای ایجاد تنشهای عاطفی در جامعه و متهمسازی نظام بود. این جریان علاوه بر کشتهسازیهای متعدد و متنوع مقطع اغتشاشات 1401، در جریان مسمومیتهای ادعایی مدارس، چندین تلاش پرحجم بهعمل آورد که جملگی با شکست مواجه شدند. بهعنوان نمونه فوت تأسف بار دختر نوجوان قمی، مرحومه فاطمه رضایی بر اثر بیماری، موجب سوءاستفادهی بیرحمانه و ناجوانمردانهی جریانات معاند داخلی و خارجی شد. سرمایهگذاری برقآسایی برای این واقعهی غمانگیز بهعمل آوردند تا آنجا که در روز اول انتساب این درگذشت به مسمومیت مدارس، با ذوقزدگی رکورد فعالیتهای پیشین خود را شکستند و تعداد انتشار هشتگ بهنام فاطمه رضایی، از سوژهی قبلی آنها پیشی گرفت. اما توضیحات صادقانه و بههنگام خانوادهی محترم رضایی، سبب رسواشدن جریان معاند و شکست سنگین این پروژه گردید. این شکست چنان بود که ساعاتی پس از انتشار شایعهی فوت آن مرحومه و اوجگیری انتشار محتوا با نام وی، هشتگها میرا شد. پس از این ناکامی، جریان ضدانقلاب بلافاصله هشتگهای حمله شیمیایی و حمله بیولوژیک را جایگزین هشتگ میرا شده کردند!
6/4- موضعگیری بیگانگان و سازمانهای بینالمللی
همچون همهی غائلههای مورد علاقه یا تولید شده توسط بیگانگان، در ماجرای مسمومیتهای ادعایی نیز پس از آتش تهیهی سنگین توپخانههای جنگ رسانهای غربی و ایادی آنها، مقامات و دیپلماتها و سازمانهای بینالمللیِ دنبالهرو آنان وارد ماجرا شدند. صرف نظر از دهها مصداقِ حاصل از روشهای جمعآوری پنهان که از پشت پردههای اقدامات و اظهارات آنها در محافل خصوصی وجود دارد، صِرفِ توجه به مواضع آشکار کانونهای مورد اشاره نیز میتواند گویای ذوقزدگی از وقوع برخی رویدادهای مدارس و سوءاستفاده از آنها باشد. بهعنوان نمونه سفیر انگلستان در تهران ضمن اعلام ظاهری همدردی با خانوادههای ایرانی، بلافاصله سریالی بودن مسمومیتها را القاء و از «پایان ناپذیر بودن آنها» خبر میدهد (... مسمومیتهای سریالی که تمامی ندارد!؟).
نمونهی دیگر، اظهارات وزیر خارجهی آلمان بود که دلیل مسمومیتهای ادعایی را «حملات با گاز شیمیایی» تشخیص و اعلام مینماید! البته حافظهی تاریخی ملّت ایران با تخصص دولت آلمان در تولید و بهرهبرداری از گازهای شیمیایی در تسلیحات نامتعارف و صدور آن برای بعثیها در زمان حملهی آنها به ایران، کاملاً آشنا است.
از همین دست، قضاوتِ رئیس کمیتهی روابط خارجی مجلس نمایندگان رژیم مافیایی آمریکا است که او نیز عمدی بودن اتفاقات و گازِ سمی بودن مواد را ادعا مینماید.
پارلمان اروپا در اسفند ماه گذشته با تصویب قطعنامهای ضمن طرح اتهامات واهی و بیاساس علیه نظام جمهوری اسلامی ایران، «مسمومیت دانشآموزان دختر در ایران را به ساکت کردن زنان و دختران در ایران مرتبط دانسته» و آنرا محکوم مینماید!