Class1
France and Iran Signed $4-Billion Accord; Shah Will Receive 5 Nuclear Reactors Paris Payment Problem
بحث کلاهبرداریهای فرانسه از اعلیحضرت همایونی را یکشنبه 29 مهر سر کلاس داشتیم، اما مقالۀ اوئن در مورد اطلاع سرویسهای امنیتی فرانسه از رو به موت بودن اعلیحضرت همایونی را عمدا واردش نشدیم چون اولا فقط یه صفحه مقاله اوئن راجع به ایران هست و ثانیا راجع به این که چطور هم شاه هم علم هم ایادی هر سه تا با هم یه بیماری گرفتند کلی حرف و حدیث هست. کلیات ماجرا از این قرار هست که شمارش معکوس برای رسیدن به انقضای تاریخ‌مصرف خود شاه، دست‌کم برای بخشی از سرویس‌های غربی از سال 1974 آغازشده بود و آن‌ها از همان موقع برنامه‌ریزی برای کسب جای پای محکم در دوران پس از شاه را آغاز کرده بودند. اگر دقت کنیم که تاریخ مرگ خواهر دوقلوی شاه (که تازه خودش هم زندگی چندان سالمی نداشت) 36 سال بعد از مرگ شاه بوده است متوجۀ اهمیت این کاهش ناگهانی تخمین‌ها در خصوص سال‌های باقی‌مانده از عمر مفید شاه برای غرب می‌شویم چرا که در سال 1974 برآورد‌های غرب از زمان باقی‌مانده برای استفاده از عمر مفید شاه ایران از حدود 30 یا 40 سال ناگهان به چیزی کمتر از حداکثر 4 یا 5 سال رسیده بود و این چیز کمی نبود. البته ظاهراً در میان خود کشورهای غربی هم نوعی رقابت - که بی‌شباهت به جدال لاشخورها بر سر لاشۀ حیوان در حال مرگ نبود- هم بر سر نحوۀ استفاده از باقیماندۀ عمر خود شاه و حکومت او در جریان بود طوری که دیوید اوئن (David Owen) پزشکی که از 1977 تا 1979 وزیر امور خارجۀ انگلستان بود دریکی از آخرین نوشته‌های خود از این که فرانسوی‌ها‌ از 1974 در خصوص ابتلای شاه به سرطان خون اطلاعات کاملا موثق داشتند اما به جای تقسیم این اطلاعات حساس با انگلیس و آمریکا، به سرعت پیگیر بهره‌برداری حداکثری از باقی‌ماندۀ عمر شاه در جهت حداکثر کردن منافع اقتصادی و سیاسی خود شده بودند گله کرده و در این گله‌های خود هم تا آنجا پیش رفته که گفته اگر (Louis de Guiringaud) که از 1976 تا 1978 وزیر امور خارجه فرانسه بود آنچه در مورد وضعیت بیماری شاه می‌دانست را با او در میان گذاشته بود بود شاه قطعاً قبل از سال 1978 از قدرت کنار گذاشته شده، تاریخ خاورمیانه کاملاً عوض شده و احتمالاً حتی کارتر هم در امریکا دو دوره رئیس‌جمهور می‌شد! دیوید اوئن ماجرای اطلاع زودتر سرویس‌های فرانسوی از وضعیت شاه را این طور شرح داده که یک استاد هماتولوژی فرانسوی به نام دکتر (Jean Bernard) پس از یک سفر محرمانه برای ارزیابی وضعیت بیماری شاه ایران در آوریل سال 1974، قرار داشتن شاه ایران در وضعیت (Stage II) از بیماری (Chronic Lymphocytic Leukemia) را تشخیص و گزارش داده و تا ژانویۀ سال 1979 که تاریخ مصرف شاه در ایران به اتمام رسید هم یک پزشک فرانسوی دیگر به نام دکتر (Georges Flandrin) دست‌کم 35 پرواز محرمانه به تهران برای انجام معاینات و نظارت بر روند انجام معالجات انجام داده بود. ظاهرا تا آوریل سال 1979 حتی به خود شاه هم نام بیماری‌اش را (Waldenström Macroglobulinemia) و نه (Chronic Lymphocytic Leukemia) گفته بودند. سرویس امنیتی فرانسه چون از 1974 خبر از تمام شدن تاریخ مصرف شاه داشت قشنگ سرفرصت از یه طرف تا تونست وقتی شاه زنده بود باهاش از این قراردادهای پول پیش گرفتن و هیچی تا ده ها سال تحویل ندادن امضا کرده بود تا از آمریکا و انگلیس عقب نباشه لحن این مدل خبرهای رسانه های امریکایی هم به همین دلیل یه جورایی انتقادی شده بود (البته غیر از اینا خیلی قراردادهای دیگه بوده هیچوقت بابتشون هیچی ندادند) از طرف دیگه تحصیل کرده های فرانسه مثل شاپور بختیار یا عبدالرضا قطبی (که هم پسر دایی فرح و هم پسرخالۀ شاپور بختیار بود را تو دربار شاه و بیرون دربار آورد بالا و همزمان از اون طرف هم بین سازمانهای تروریستی مثل منافقین هم انقلابیونی غیرسازمانی که تو پاریس درس خونده و مونده بودن بودند مثل بنی صدر و هم نهضت آزادی چی های فرانسه درس خونده مثل بازرگان تا تونست آدم موثر شناسایی و به خودش نزدیک کرد، نهایتا با همین نفوذ گسترده هم بود که امام را از کویت بردند پاریس طوری که عملا وقتی سال 1979 هم خود شاه هم حکومتش به آخر تاریخ مصرف رسیدند طوری هر دو طرف انقلاب و ضد انقلاب آدم چیده بودند که ظرف چند ماه یه هواپیمای ایرفرانس چارتر کردند افراد خودشون را به اسم همراهی با امام از پاریس فرستادند تهران همه کاره انقلاب بشن و بختیار و چند تا از ژنرالهای شاه را هم از تهران بردند پاریس که همه کارۀ ضد انقلاب بشن. به خاطر همین هم تو اون سالهای اول انقلاب نگاه کنید هر مرحله هر مشکل چدی برای ایران پیش اومد از کودتای نقاب تا ماجرهای بنی صدر و منافقین و ... باز پاریس تا سالها همیشه یه طرف اصلی بازی باقی میماند.