✓علم اخلاق ⁦❇️⁩علم اخلاق علمی است که صفات نفسانی خوب و بد و اعمال و رفتار اختیاری مناسب با آنها را معرفی میکند و شیوهی تحصیل صفات نفسانی خوب و انجام اعمال پسندیده و دوری از صفات نفسانی بد و اعمال ناپسند را نشان میدهد.[1] ✅سکولار واژهی سکولار (Seculais) لاتینی است و از «Seculum» گرفته شده که به معنای دنیا یا گیتی در برابر مینو است و در زبان عربی به «علمانیه» به معنای عِلمگرایی و عقلانیت ترجمه شده است و برخی هم آن را مشتق از «عالَم» میدانند، به معنای دنیاگرایی یا گیتیگرایی. جامعهی سکولار به معنای جامعهی عاری از دین، پیرو عقلانیت، اباحیگری و تساهل، خرد جمعی و... است.[2] به عبارت دیگر، میتوان دیدگاه سکولار را به چند صورت تنظیم کرد: ♦️الف) لازم است جامعه بر اساس علم و عقلانیت تدبیر شود، نه ماوراء طبیعت و وحی; ♦️ب) دین صرفاً بعد شخصی و فردی دارد; امّا ادارهی حکومت و سیاست و اخلاق جامعه از طریق علم و عقلانیت است و بس; ♦️ج) سکولاریسم به حاکمیت مردم اعتقاد دارد، نه خدا; ♦️د) اصول سکولاریسم، تقدسزدایی است و هیچ کس را دارای قداست نمیداند;[3] ♦️هـ) مبانی سکولاریسم، عقلگرایی، علمگرایی و انسانگرایی است.[4] ✅ویژگیها و تفاوتهای اخلاق سکولار و اخلاق قرآنی 🌷اشخاصی همچون لوتر و کالون با طرح نظامی اخلاقی که در آن ندای وجدان را منشأ فعل اخلاقی دانستهاند، زمینههای جدایی دین از اخلاق و سیاست را فراهم کردند. کالون در سال 1541 پیشنویس قانونی را به کلیسا ارائه داد که در آن به تفکیک فعالیتهای دینی از حکومت پرداخت;[5] حال آنکه قرآن مسئلهی اخلاق را جزو اهداف اصیل نبوت عامه میشمارد و زندگی انسان در سایهی اخلاق را زندگی سعادتمند، و زندگی بدون اخلاق را خاسر و متضرر میداند.[6] 🌹برای این که بهتر به ویژگیها و تفاوتهای اخلاق سکولار و اخلاق قرآن آشنا شویم، به بررسی آن دو میپردازیم: ✓الف) پیشتوانه ی اخلاق در مکتب سکولار و دین مبین اسلام پشتوانه ی اخلاق در مکتب سکولار، وجدان بشری و عقل مردم است که ملاک خیرو شر و خوبی و بدیاند، نه اوامر الهی و کتب آسمانی;[7] به عبارت دیگر، تفکر سکولار یعنی تبیین مستقل امور اخلاقی و طبیعی، بدون توسل به حضور خداوند.[8] 🌷از دیدگاه قرآن، وجود عقل و وجدان یک واقعیت است و میتواند در حد خود انگیزهی مطلوبی برای نیل به تربیت نفوس و فضایل اخلاقی باشد، ولی این پشتوانه دارای کاستیهایی است; از جمله اینکه وجدان را میتوان فریب داد; وجدان با تکرار بدیها و زشتیها تدریجاً به آن خو میگیرد و تغییر رنگ میدهد و گاه به کلی حساسیت خود را از دست میدهد یا تبدیل به ضدارزش میشود; وجدان یا عقل عملی با تمام قداست و اهمیتی که دارد، مانند عقل نظری خطاپذیر است و هرگز نمیتوان تنها بر آنها تکیه کرد، بلکه پشتوانههای قویتری لازم است که نه فریفته شود و نه خطا کند.[9] 🌹تنها انگیزهی نیرومند و مؤثر و خالی از خطا و اشتباه و کاستیها، برای مسائل اخلاقی، انگیزهی الهی است که از منبع وحی سرچشمه میگیرد. در این جا معلم اخلاق ذات اقدس خداوند است: (الرّحمن، علّم القرآن).[10] ✓علاوه بر آن، عقل از شناخت تمامی حقایق غیبی و ارتباط دنیا و آخرت ناتوان است و همچنین دارای قوای کلینگر است و توان تشخیص مسائل جزئی را ندارد.[10] ✓ب) انسان دارای حق یا مکلّف 🌷اخلاق سکولار بر این نکته استوار است که انسانها دارای حق و در پی تحصیل حق هستند، نه مکلف; و انسان سکولار از طریق علم، عقل و تدبیر، در راه کسب حقوق خویش است.[11] 🌹در قرآن کریم و سنت معصومین(علیهم السلام) باید و نباید و هست و نیست کاملاً محسوس است. آنان هم از راه هست و نیست هشدار تلویحی داده و تهدید ضمنی کرده و گفتهاند: انجام این کار پایانش هلاکت و شقاوت و نتیجهی آن کار، حیات و سعادت است، و هم دستورهای تحریمی یا ایجابی (باید و نباید) دادهاند. این طور نیست که بین باید و نباید و هست و نیست، هیچ گونه پیوستگی برقرار نباشد; ولی در هیچ حکمی ما نمیتوانیم قیاسی داشته باشیم که هر دو مقدمهی آن «هست»، ولی نتیجهاش «باید» باشد. اگر مقدمهای از یک قیاس، «هست» و مقدمهی دیگرش «باید» باشد، نتیجه «باید» است، نه «هست». مثلا، خدا ولینعمت، خالق و منعم است (مقدمهی اول); ولینعمت را باید سپاس گزارد (مقدمهی دوم); پس باید خدا را سپاس گزارد و در برابر او خاضع بود[12] (نتیجه) از مجموع یک باید اخلاقی و یک هست نظری، یک «باید» اخلاقی استنتاج شده است. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌