🔻ناترازی مدیریتی در دولت کارشناسان/ زندگی مردم، قربانی بی‌تدبیری و آشفتگی 🔹️قطع گسترده برق در اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۴ و خاموشی‌های سراسری در بسیاری از استان‌ها، رویدادی کم‌سابقه و نگران‌کننده است؛ رخدادی که نه‌تنها آسایش زندگی روزمره مردم را مختل کرد، بلکه فعالیت‌ صنایع، کشاورزی، خدمات عمومی و حتی آموزش را به شدت تحت تأثیر قرار داد. در شرایطی که انتظار می‌رفت با تجربه‌های گذشته، کشور به سطحی از آمادگی برای مدیریت پیک مصرف برق در تابستان رسیده باشد، وقوع چنین خاموشی‌هایی در اردیبهشت‌ماه، زنگ خطری جدی برای تابستان پیش رو و نشانه‌ای روشن از ناترازی در مدیریت انرژی و البته ناترازی در ساختار مدیریتی دولت است. 🔹️تصمیم‌هایی مانند تعطیلی ادارات در روزهای پنج‌شنبه، آغاز به کار ادارات از ساعت ۶ صبح و اعلام برنامه‌های ناهماهنگ در حوزه آموزش، تنها بخشی از اقدامات عجولانه و بدون هماهنگی میان دستگاه‌های اجرایی بود که خود بر سردرگمی جامعه افزود. این اقدامات نه حاصل برنامه‌ریزی بلندمدت و کارشناسی‌شده، بلکه ناشی از تصمیم‌گیری‌های شتاب‌زده‌ای است که از نبود سیاست‌گذاری هماهنگ در سطح ملی حکایت دارد. 🔹️یکی از جلوه‌های واضح این ناترازی مدیریتی، اطلاعیه وزارت آموزش و پرورش درباره تغییر ساعات کاری مدارس بود؛ اطلاعیه‌ای که با لحن مبهم و در زمانی نامناسب صادر شد و سردرگمی گسترده‌ای میان دانش‌آموزان، خانواده‌ها، معلمان و مدیران مدارس به وجود آورد. طبق این اطلاعیه، مقرر شده بود که مدارس از ساعت ۶ صبح تا ۱۳ فعالیت کنند؛ آن‌هم در هفته‌های پایانی سال تحصیلی، در زمانی که بسیاری از مدارس درگیر امتحانات پایانی و برنامه‌ریزی برای سال جدید هستند. 🔹️بخش قابل‌تأمل‌تر ماجرا، توجه به مدارس دو نوبته بود: نوبت اول از ساعت ۶ تا ۹:۳۰ و نوبت دوم از ۱۰ تا ۱۳:۳۰! این تصمیم آشکارا نشان می‌داد که تنظیم‌کنندگان این برنامه از واقعیت‌های میدانی مدارس، ظرفیت اجرایی، محدودیت‌های نیروی انسانی و پیچیدگی‌های زندگی روزمره خانواده‌ها بی‌اطلاع بوده‌اند. از آشفتگی برنامه سرویس مدارس گرفته تا سردرگمی معلمان و خانواده‌ها در مدیریت حضور فرزندان، همه و همه از پیامدهای این تصمیم بود. 🔹️واکنش افکار عمومی قابل‌پیش‌بینی بود؛ معلمان، دانش‌آموزان و خانواده‌ها اعتراض خود را به این تصمیم غیرکارشناسی به طرق مختلف بیان کردند. فشار افکار عمومی به حدی رسید که استانداران برخی استان‌ها مجبور شدند رأساً وارد عمل شده، اطلاعیه وزارت آموزش و پرورش را لغو کنند و مدارس را به روال سابق بازگردانند. این اتفاق اگرچه به‌ظاهر «تصحیح اشتباه» تلقی می‌شود، اما در واقع نشانه‌ای آشکار از آشفتگی در ساختار تصمیم‌گیری دولت و نبود انسجام در اجراست. 🔹️چگونه ممکن است تصمیمی که در سطح ملی و توسط یک وزارتخانه گرفته شده، در فاصله چند ساعت لغو شود و هر استان ساز خود را بزند؟ اگر چنین تصمیمی پشتوانه کارشناسی داشت، چرا به این سرعت پس گرفته شد؟ 🔹️همه این‌ها نشانه‌ای روشن از چیزی است که باید آن را «ناترازی مدیریتی» نامید: وضعیتی که در آن نه‌تنها برنامه‌ریزی میان دستگاه‌ها هماهنگ نیست، بلکه حتی درون وزارتخانه‌ها نیز انسجام و راهبری دیده نمی‌شود. نتیجه چنین وضعیتی، چیزی جز بی‌اعتمادی عمومی، کاهش سرمایه اجتماعی و احساس رهاشدگی در میان مردم نیست. در کشوری با منابع انسانی و طبیعی گسترده، چنین آشفتگی‌هایی نه به دلیل کمبود امکانات، بلکه به‌واسطه سوءمدیریت و نبود حکمرانی مؤثر است. 🔹️اکنون این پرسش مطرح است: آیا دولت برای عبور از این ناترازی مدیریتی برنامه‌ای دارد؟ آیا قرار است همچنان با تصمیم‌های مقطعی و آزمون‌وخطاهای بی‌پایان، مردم گرفتار بمانند؟ امید می‌رود که مسئولان به‌جای فرافکنی و ارائه راه‌حل‌های کوتاه‌مدت، به بازسازی ساختار تصمیم‌گیری و تقویت همگرایی در مدیریت کلان کشور بیندیشند. در غیر این صورت، نه‌تنها ناترازی انرژی، بلکه ناترازی اعتماد و امید در جامعه، بزرگ‌ترین بحران آینده خواهد بود. https://eitaa.com/cyberarmy