‏*نماوا شده کاباره‌ای در شبکه نمایش خانگی!/سووشون ابزار استعمار فرهنگی است، نه سریالی ضدّ استعماری* ۱- مشکلات مبتلابه سریال سووشون، از نقد سینمایی فراتر رفته، اکنون ایران در خطر قرار گرفته و قوّه‌ی قضائیه‌ی کشور، با اشاعه‌ی فحشا و منکر و تجاهر به فسق مواجه است؛ نه تنها سزای سووشون، توقیف است بلکه سکّوی بدل شده به یک کاباره، در دل شبکه‌ی نمایش خانگی، فلذا سزاوار مسدودیّت بلندمدّت، جریمه‌ی سنگین مالی و مجازات کیفری است! قسمت‌های اوّل، چهارم و هشتم سووشون، گویای این است که اماکن تاریخی و میراثی ملّی که با همکاری وزارت گردشگری و میراث فرهنگی و دستور آقای عزت الله ضرغامی، در اختیار عوامل این سریال و مدیران نماوا قرار گرفته، به یک کاباره‌ی موقّت و دیسکویی سینمایی بدل گشته، آن هم به اسم استعمارستیزی و مبارزه با استکبار جهانی، حال آن‌که مگر وجه فرهنگی استکبار و استعمار، جز «اسراف نفس از طریق عیّاشی، دریدن پرده‌های حیاء و عفاف و لگدمال کردن کرامت انسانی» است؟! ۲- فرح پهلوی فاسد، هرگز ادّعا نمی‌کرد که با تئاتر «خوک، بچّه، آتش» در جشن هنر شیراز -که حاوی رابطه‌ی جنسی کامل، روی صحنه‌ی نمایش بود- مثلاً قصد داشته با فرهنگ فحشا، استفاده‌ی ابزاری از زن یا نجاست خوک مبارزه کند! با دستمال کثیف نمی‌شود کثافتی را پاک کرد چرا که این‌گونه معمولاً، کثافات، بیشتر تکثیر و منتشر می‌شوند؛ به همین ترتیب، سووشون هم نمی‌تواند پشت نقاب مزوّرانه‌ی غلط‌انداز «مبارزه با استعمار غرب»، پنهان و مدّعی شود که «با فرهنگ ولنگاری و عادی‌سازی نمایش صحنه‌های رقص زنان، آمده تا با استعمار مبارزه کند»، چون بدیهی است، از مظاهر استعمار انگلیسی-آمریکایی و استکبار غرب، قبح‌زدایی از لهو و لعب و ترویج آن‌هاست، به بهانه‌ی تفنّن و سرگرمی. ۳- اوّلین مرحله‌ی استعمار، است که به دنبال آن، استعمار اقتصادی، امنیّتی و سیاسی نیز عارض و حاصل می‌شوند؛ ابتدا با «، رسانه‌ای و روانی»، اراده‌ها، روان‌ها و افکار تسلیم می‌شوند، سپس فرماندهان و به تبع آنان، سربازهای فرهنگی، سیاسی، امنیّتی و نظامی و مدافعان وطن، از آماده‌باش خارج شده، سپرها را زمین می‌گذارند و سلاح‌ها را در غلاف می‌کنند و نهایتاً اموال، اراضی، عمرها، مرزها، جان‌ها و نوامیس، به تاراج می‌روند. ۴- بهتر است سازندگان سووشون و نماوا، بیش از این پشت ژست دروغین نخ‌نماشده‌ی «مبارزه با استعمار» پنهان نشوند؛ سینمای ضدّ استعماری، علیه منظومه‌ی اندیشه‌ای-ارزشی-هنجاری مطلوب استعمار فیلم و سریال می‌سازد و اگر بنا باشد زیر عنوان پرطمطراق فریبنده‌ی «مبارزه با استعمار»، با نظام معنایی و منظومه‌ی فکری، ارزش‌ها و هنجارهای جامعه‌ی جمهوری اسلامی ایران مبارزه و ایران اسلامی دچار استحاله شود، دیگر اصولاً نیازی نیست به حمله‌ی نظامی دشمنان و اشغال شدن ایران توسّط استعمارگران چرا که پیش از آن، با مخارجی هزاران برابر کم‌تر از جنگ، ایران با اسب تروی (تروا) داخلی، اشغال و ، محقّق شده و تمام فرامینی که به ازای آن، حمله‌ی نظامی علیه ایران را برای جبهه‌ی آمریکایی-صهیونی-اروپایی ایجاب می‌کرده، صادر و سریعاً اجرا می‌شوند و در این میان، چه وسیله و زبانی، فراگیرتر، جذّاب‌تر و مؤثّرتر از سینما و سریال؟! احسان رستگار https://eitaa.com/cyberarmy