زنی بود برسان گردی سوار همیشه به جنگ اندرون نامدار کجا نام او بود گردآفرید زمانه ز مادر چنین ناورید فرود آمد از دژ به کردار شیر کمر بر میان بادپایی به زیر سر نیزه را سوی سهراب کرد عنان و سنان را پر از تاب کرد شگفت آمدش گفت از ایران سپاه چنین دختر آید به آوردگاه