🍂
🔻 الی بیت المقدس
قسمت بیست و یکم
✍️...عصر آن روز همه گردان در محلی تجمع کردیم و کریم نصر از روی کاغذ کالک (نقشة عملیاتی) مسیر حرکت گردان را برای نیروها توضیح داد . او گفت که مأموریت گردان بسیار حساس است و خط که شکسته شد، ما باید پشت سرِ گردانِ خطشکن وارد شویم و تا جادة خرمشهر ـ شلمچه پیش برویم و راه ارتباطی نیروهای عراقی را مسدود کنیم . پس از او، یکی از رزمندگان مداح ذکر مصیبتی از امامحسین(ع) و شب عاشورا خواند و بچهها بر این مصایب گریستند و سینه زدند. سپس همه سوار خودروهای وانت شدیم و تا خط اول رفتیم . هوا کاملاً تاریک شده بود . با بچهها پشت خاکریز خط اول نماز خواندیم . پس از آن با دستور فرمانده وارد خط اول شدیم. گردان خطشکن دقایقی قبل خط را شکسته بود و بنابراین بچهها با مانعی برخورد نکردند. من آرپیجی داشتم و سید حسین نوری کمکم بود . ساعت ۱۰ شب بود که راهپیمایی بچهها به عمق مواضع دشمن آغاز شد. در ابتدای راه عدهای مجروح و شهید از بچههای گردان خطشکن در کنار راه افتاده بودند و صدای نالهگونه مجروحان به گوش میرسید . نزدیکتر که شدیم مشاهده کردیم مجروحان ناله نمیکنند ، بلکه با وجود جراحتهایی که داشتند میگفتند: « بروید جلو . اینها چیزی نیستند . خدا با شماست . امام زمان یاور شماست .» و نیروها را تشویق به پیشروی میکردند ...
ادامه دارد
#کتاب_دین
@defae_moghadas
🍂