🍂 🔻 آنروز در اسارت ▪️ داریوش یحیی با صدای ناهنجار و رعب انگیز باز شدن قفل های درب آسایشگاه سکوت کم سابقه و وحشتناکی همه جا را فرا گرفت، همهمه عراقیها در پشت درب ناخودآگاه خاطرات تلخ و غم انگیز اعتصابات سال 66 را به یادمان آورد. مو بر تنها راست شده بود و می شد صدای نفس های پر از اضطراب بچه ها را به وضوح شنید، بالاخره درب باز شد و استوار دوم جاسم و گروهبان عماد اول وارد شدند و به سرعت شروع به شمارش ردیف به ستون پنج بچه ها کردند. اول، عماد و پشت سرش جاسم، واحد اثنین ثلالث... حضور نقیب خضیر فرمانده اردوگاه، ملازم سامی مسئول استخبارات اردوگاه نقیب، امجد پزشک اردوگاه (که سابقه نداشت در آمار شرکت کند) خبر از یک وضعیت غیر عادی می داد. @defae_moghadas 🍂