🍂 🔻 ما هم از فرط خستگی، درگیری شدید و ناراحتی عصبی که به علت مشاهده آن صحنه های دردناک برایمان بوجود آمده بود قصد بازگشت به کوتشیخ را داشتیم که مشاهده صحنه ای تمام خستگی را از تنمان خارج کرد. تعداد زیادی از برادران به صورت گروههای چند نفره با لباسهای گلی و آغشته به نفت سیاه و با وضعیتی ژولیده تر از ما از سمت فیلیه و تعدادی هم از زیر اسکله های لب آب به طرف ما می آمدند. اینان همان برادرانی بودند که فرمانده دریس گفته بود که از صبح در محوطه بیرون درب فیلیه با دشمن در گیر بودند. اگر عراقی ها موفق می شدند در محوطه سنتاب مستقر شوند و جای خود را مستحکم می کردند این برادران عزیز در محاصره می افتاند و راهی برای بازگشت به عقب نداشتند. من در آن روز هیچکدام از آن عزیزان را نمی شناختم ولی سال ها بعد در جمع برادران ادوات وقتی که خاطره آن روز را تعریف کردم شهید جمهور ثانی زاده گفت ( من هم یکی از آن افرادی بودم که از نیزارهای زیر اسکله ها  با لباسی گلی و نفتی به عقب برگشتم ). والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته. برای شادی ارواح طیبه همه شهدا بخصوص شهدایی که در حادثه آن روز حضور داشتند الفاتحه مع الصلوات . مصطفی اسکندری @Defae_moghadas 🍂