🍂 🔻 صبحش جلسه ای در سپاه خوزستان گذاشته شد و تعدادی از دوستان فراخوان شدند. وقتی که این مطلب مطرح شد بچه ها خیلی متأثر شده و به شدّت به هم ریختند و آمادگی خود را برای انجام هر کاری اعلام کردند. آنجا بود که جرقة انجام عملیات حمیدیه زده شد. در آن فاصله دو سه روز، عراق از سوسنگرد حمله کرده بود و به حمیدیه رسیده بود. فاصله حمیدیه هم تا اهواز پانزده کیلومتر بود. روز نهم که شب آن شبیخون غیور اصلی در حال طرّاحی است، دشمن بنا دارد که فردایش (ده مهر ماه)، با لشکر 2 و 5 هجوم آورده و به هدف نهایی خود که اهواز است حمله کند. یعنی تصوّر کنید که اگر روز دهم مهر ماه این شبیخون اتفاق نمی افتاد، و عراقی ها اهواز را اشغال می کردند، به طور قطع شرایط برای پیشروی یگان های بالا مهیّا می شد. عراقی ها حرکتشان را به سمت جنوب شروع کردند. اهواز مرکز استان و مرکز ثقل مقاومت در استان بود. همه جبهه ها در خرّمشهر، در آبادان، در چزابه، در دزفول و ... با محوریت، تصمیم گیری و پشتیبانی اهواز انجام می شد. اگر اهواز در دهم مهر ماه سقوط می کرد، اتفاقی چون مقاومت خرّمشهر و حتّی حصر آبادان و اتفاقاتی از این دست صورت نمی گرفت. این عملیات درست است که از لحاظ استعداد نیرو و طرح و برنامه در قالب یک شبیخون بود، اما شبیخونی است که نتایج بسیار راهبردی برای ایران به وجود آورد و همین شبیخون به ظاهر کوچک تبدیل به عملیاتی گردید که به طور قطع می توان گفت برد عراق و شرایط جنگ را به ضرر عراق و به نفع ایران تغییر داد [و آن کیلومترها عقب نشینی عراق تا بستان بود که فقط با یک شهید به انجام رسید.] @defae_moghadas 🍂