🍂
🔻 تنبیه محمدعلی ....😢
بچه های گردان کربلا، مانند دیگر گردان های لشکر 7 ولی عصر (عج ) در منطقه رقابیه جمع شده بودند تا با گذراندن دوره های فشرده ، برای عملیات والفجر مقدماتی آماده شوند . 
فرمانده گروهان نجف اشرف ، موقع آموزش بسیار جدی رفتار می کرد و مدام تذکر می داد تا بچه ها تمام حواسشان به آموزش های او باشد . اما این حرفها به خرج محمد علی آزادی نمی رفت که روحیه شادی داشت و یک جا آرام نمی گرفت . 
عاقبت فرمانده گروهان  به ستوه آمد و از سیاست تنبیه😱 علیه محمد علی استفاده کرد . پس محمد علی را از صف گروهان  خارج کرد و چند دقیقه ای بفکر فرو رفت . در اطراف ما چند راس گاو و گوسفند قرار داشت .  ناگهان چهره فرمانده از فکر بکری که کرده بود خندان شد و با جدیت به  محمد علی گفت : 
باید سریع  بدوی و دستت را به آن گاو  🐄 خال خالی بزنی و برگردی !
محمد علی هم بدون  هیچ چون و چرایی شروع به دویدن 🏃🏃 به سمت گاوها کرد . گاوها از دیدن محمد علی که با سرعت به طرف آنها می رفت ، وحشتزده شدند  و رو به سمت دیگری در بیابان رم کردند  . 
محمد علی که شیطنتش گل کرده بود ، مصمم برای اجرای دستور فرمانده با سرعت بیشتری پشت سر گاوها می دوید . 
حالا گاوها  🐄🐂🐃 بدو .... محمد علی 🏃 بدو ... 
بچه ها هر چه سعی کردند جلوی فرمانده  با صدای بلند نخندند ، نشد که نشد .آنها در حالی که دل خود را گرفته بودند ، صدای قهقهه خنده شان به هوا رفته بود😅😎 😂
راوی : 
#سید _فرید موسوی  
بر گرفته از کتاب دندون موجی
@defae_moghadas 
🍂