🍂 🔻 "بين دنيا و بهشت" خاطرات پرستاري هجده ساله‌ی يك پدر از پسر جانبازش، هجده سال فرصتي كافي‌ست تا جواني نورسته عاقله مردي شود جا افتاده. اما جواني كه در هفده سالگي به جبهه رفته بود، يكسال بعد با حال و روزي به خانه برمي‌گردد كه تا هجده سال بعد نصيبش از اين دنياي خاكي چيزي نباشد جز يك تخت در گوشه خانه.موج گرفتگي جوان را به كما مي‌برد و تا هجده سال بعد كه جام شهادت بنوشد، پرستاري پروانه‌وار پدر و مادر او را زنده نگه مي‌دارد. شرح اين پرستاري در كتاب «بین دنیا و بهشت» آمده است تا با خواندن آن سرمان را از شرم پايين بياندازيم و در برابر زحمات خالصانه آن پدر و روزهاي سخت آن شهيد خضوع كنيم.  نویسنده «بین دنیا و بهشت» سعی دارد با آوردن لغات ساده و بی‌پیرایه زندگی جانبازی که به قافله شهدا می‌پیوندد را به تصویر بکشد. "رحیم مخدومی"، نویسنده پرکار ادبیات دفاع مقدس، بر آن است تا با بیان چهل و شش خاطره جذاب از زبان عاشق پدر شهید محمد تقی طاهرزاده، خوانندگان این کتاب پر شکوه را با زوایای دلدادگی پدر نسبت به پسر آشنا سازد. رحیم مخدومی در ابتدای کتاب مذکور با آوردن چند جمله که مخاطب را به یاد قرآن کریم می‌اندازد، او را به بهشت قرآن دعوت می‌کند، گویی با آوردن این جملات آگاهانه از قرآن می‌خواهد یکی از کسانی که عامل به قرآن بوده است را معرفی کند. پس از جملات زیبای سر آغاز کتاب دریچه‌ای به زندگی جانباز شهید محمد تقی طاهرزاده می‌گشاید که با هم می‌خوانیم؛ «جانباز شهید، محمد تقی طاهر‌زاده در شهریور 1349 در شهر اصفهان چشم بر این دنیای خاکی گشود. از هفت سالگی کار کرد، تا سوم راهنمایی درس خواند و در هفده سالگی (اسفند 1366) به جبهه رفت. در تیرماه 1367 در شلمچه دچار موج گرفتگی شد و حدود یک ماه بعد به عالم بیهوشی رفت. دوران بیهوشی این جانباز، هجده سال به طول انجامید. در طول این مدت آن چه بر شگفتی این واقعه می‌افزود، پرستاری عاشقانه‌ی پدر وی بود که این کتاب حاصل بخشی از خاطرات ایشان است. سرانجام، این آزمون سخت در خصوص این دو - پدر و پسر - به پایان رسید و محمد تقی در اردیبهشت 84 به کاروان شهدای دفاع مقدس پیوست» @defae_moghadas 🍂