🍂 هر روز چند ساعت می رفتم بیمارستان و به مجروحانی که نمی توانستند حرکت کنند کمک می کردم. حتی اگر کاری هم نبود انجام بدهم میرفتم. می فهمیدم حضورم برای مجروحانی که مجبور بودند به خاطر نبود دارو و مواد بیهوشی درد زیادی را تحمل کنند، دلگرمی بود. در بیمارستان اردوگاه تنها دارویی که پیدا می‌شد، محلولی برای شست و شوی زخم به نام «ساولن بود و مقدار کمی باند و پنبه. این كل امکانات دارویی دکتر مجید بود. او مجبور شده بود قاشق روحی، چنگال، سیم خاردار و چیزهایی را که به فکر هیچ کس نمی رسید، تغییر شکل بدهد و به جای ابزار پزشکی در جراحی هایش استفاده کند. دکتر ساولن را می ریخت روی زخم و وقتی با گاز استریل و پنبه محکم می کشید روی زخم ها، فریاد مجروح به آسمان بلند می‌شد. دکتر می گفت: «باید تحمل کنی. تحمل نکنی عفونت این زخمها تو را می کشد.» نه بیهوشی بود نه بی حس کننده موضعی. آنقدر دکتر با ساولن این عفونت ها را می شست تا از زخم کهنه و چرک بسته خون تازه جاری می شد. بعد دست از سر فرد بر می داشت. خیلی وقتها مجروحها از حال می‌رفتند. عراقی‌ها هیچ نوع چرک خشک کن و آنتی بیوتیکی به بیماران نمی دادند و اگر دکتر زخمها را این طوری شست وشو نمی‌داد، مجروحان از شدت عفونت شهید می شدند. دکتر مجید سعی می کرد تا آنجا که ممکن است در بیمارستان آسایشگاه عمل جراحی انجام ندهد. چون ممکن بود منجر به خونریزی بشود و آنجا دسترسی به خون و فرآورده های خونی نبود و فرد به خاطر بدی تغذیه و خونی که از دست میداد بدنش توانایی جایگزینی نداشت و دچار ضعف شدید و خدای ناکرده مرگ می شد. دکتر تا امکان داشت عمل نمی کرد. وقتی متوجه می‌شد کار به جایی رسیده که اگر عمل انجام نشود اسیر شهید یا فلج می شود آن موقع دست به کار می شد. یکی از بچه ها مشکل نخاع داشت. ترکش به کمرش خورده و حرکت کرده بود. دکتر می گفت ممکن است قطع نخاع شود. امکانات رادیولوژی نبود که عکس بگیرد. معمولا با حدسی که از محل ترکش می‌زد دست به کار می شد. در بیمارستان فضای استریل شده ای وجود نداشت. دکتر سعی می کرد یک گوشه از اتاق، جایی که تردد نبود، وسایل را بشوید و پاک و تمیز نگه دارد. وسایل جراحی محدودی را، که خودش تهیه کرده بود، آنجا پنهانی نگه می داشت. همیشه قبل از این گونه عمل های جراحی به بچه ها سفارش می کرد دعا کنند. دکتر آن مجروح را عمل کرد و ترکش را از ستون فقراتش بیرون آورد. آن مجروح خوب شد و این کار در آن شرایط معجزه بود. ادامه در قسمت بعد.. @defae_moghadas 🍂