🍂
🔶
گفتگو چهار فرمانده ارشد جنگ ۱۳
( تاریخ شفاهی )
دستگاه فکری ارتش،
دستگاه فکری سپاه
غلامعلی رشید: ما دوتا دستگاه فکری داشتیم: یک دستگاه فکری که در سپاه وجود داشت و یک دستگاه فکری که در ارتش بود. دستگاه فکری ارتش تا پایان دی 1359 تمام شد. واقعاً میشود گفت در این چهار پنج ماه، هرکس در ارتش هر هنری داشت به صحنه آورد و تمام شد. از مرحوم ظهیرنژاد بهعنوان یکی از بزرگان نیروی زمینی ارتش تا مرحوم شهید فلاحی گرفته و آقایون دیگه گرفته، از آقای شهید چمران که نمونه خاصّی از جنگها را از لبنان آموخته بود و میخواست فقط همین عملیاتهای نامنظم چریکی را انجام بدهد، دستگاه فکری او هم تمام شد و آرامآرام دستگاه فکری [سپاه] وارد صحنه شد.
هر عملیاتی که آنها انجام میدادند و شکست میخورد یک تلنگری به ذهن ما میزد که چرا اینها اینجوری عمل میکنند. من شاهد بودم که در عملیات ارتش در ۲۳ مهر، تمام تعجب من این بود خدایا حمله همین است؟ صبح زود ساعت مثلاً ۷ صبح، ۳۰ دقیقه، ۳۲ دقیقه، ۴۵ دقیقه آتشتهیه میریختند، بعد حرکت تانکها، بعد ده تا دوازده تا بیست تا تانکها را عراقیها میزدند و پیادهها همه زیر پل کپ میکردند. [به اینها میگفتیم] چهکار دارید میکنید؟ میگفتند: قرار است تانکها بروند خط مقدم عراقیها را بگیرند، بعد ما راه بیفتیم، یک جنگ عجیبوغریبی، بعدش هم تمام شد دیگه پیادهها ماندند... و این تانکها هم توسط دشمن زده شدند، برگشتند.
در هویزه هم من بعد از پایان عملیات آمدم، خودم نبودم، از شهید باقری پرسیدم، همین حرکت انجام شد. تانکها به حرکت درآمدند، بعد عراق تانکها را میزد و تمام میشد. چهار عملیات ارتش [از ۲۳ مهر تا ۲۰ دی ۱۳۵۹] به همین شیوه بود. آقای شمخانی شما فرمودید، ما مراحل جنگ را اینجوری تقسیمبندی کردیم: تهاجم تا توقف، حالا به فرمایش آقای شمخانی تا توقف و تثبیت شاید بشود گفت توقف تا تثبیت دو مرحله است. دوم، ناکامی در آزادسازی مناطق اشغالی. از ۲۳ مهر دستگاه فکری کلاسیک به این نتیجه رسید که حمله کند. تصور همه ما هم این بود. آقای شهید صیاد هم یک جایی در خاطراتش مسخره هم کرده، میگوید: اطراف بنیصدر را مشاورینی گرفته بودند که تصور میکردند فلشهایی که روی نقشه کشیده میشود فردا روی زمین هم حرکت میکند و میرسد به هدف.
من یکبار در خاطراتم گفتم: من سرهنگ جمالی را صدا زدم، گفتم: این طرح چیه، برای چی اینجوری عمل میکردید؟ گفت: بابا اینها از طرحهای قبل از انقلاب مثل طرح ابومسلم ایده گرفتند و همهاش هم ذهنی بود، تصور میکردند همینکه حرکت کردند، تمام میشود. یک عملیات، دو عملیات، سه عملیات، چهار عملیات توسط ارتش انجام شد و همه آنها ناکام بود. میگوییم مرحله ناکامی در آزادسازی اشغال مناطق اشغالی و تمام هم شد. این عملیاتها درطول سه ماه از ۲۳ مهر تا ۲۰ دی ۵۹ انجام شد. تمام شد، گذاشتند کنار. ما بعد از این یک مرحلهای داریم که آقا محسن میگوید اسم این را گذاشتیم آغاز تحول آرامآرام روند جدید که در ذهن بچههای سپاه شکل میگیرد و در مرحله بعد، دیگه خود آقا محسن فرمانده سپاه است، همه آزادسازی مناطق اشغالی یکی پس از دیگری اتّفاق میافتد [که ناشی از] این دستگاه فکری است.
ادامه دارد
@defae_moghadas
🍂