🍂 🔻 /۴۵ حاج صادق آهنگران نوشته: دکتر بهداروند •┈••✾❀🔹❀✾••┈• بهداروند: محمدپور چطور خودش را به شما رسانده بود؟ اتفاقاً همین سؤال را از او پرسیدیم. شهید محمد پور برایمان توضیح داد که بعد از گرفتن اجازه اسلحه‌اش را برداشته و با سید حمید سید نور سر سه‌راهی اهواز- سوسنگرد ایستاده بودند که از خوش‌شانسی علی شمخانی و عباس صمدی که به سمت ما می‌آمدند، او را دیده و سوار کرده بودند. البته برگ تردد در منطقه را نداشت اما دژبان ‌که شمخانی را شناخته بود، دیگه گیر نداده بود و محمد پور با خیال راحت از دژبانی عبور کرده و به نزد ما آمده بود. وقتی داستان آمدنش را تعریف کرد، لحظه‌ای اسیر وسوسه شیطان شدم و به سراغ آقای شمخانی رفتم و به او گفتم که محمد پور بدون برگ تردد به اینجا آمده است! نمی‌دانم چرا این کار را کردم. ندایی از درون وجودم را از دلهره شهید شدن او به لرزه انداخته بود. البته صادق محمد پور آنجا ماندگار نشده و با یک وانت عبوری خودش را به گردان شهید علم‌الهدی رسانده بود. شب قبل از اعزام نیروها همه در یک ساختمان‌ که بعدها بیمارستان شهر شد، جمع شده و علی شمخانی برای ما سخنرانی کرد. بچه‌های صداوسیمای خوزستان هم از این برنامه فیلم می‌گرفتند. پروژکتور و دوربین گاهی به‌طرف سخنران و گاهی به سمت رزمندگان می‌رفت. معمولاً بچه‌ها پخش فیلم از صورتشان را مغایر نیت خالصانه‌ای که برای آن آمده بودند می‌دانستند مثلاً وقتی دوربین به‌صورت جواد داغری می‌رسید طوری دستش را جلوی صورت خود گرفت که از چهره او فیلم گرفته نشود. هنوز حس و حال آن شب و کلماتی که شمخانی بکار می‌برد را يادم است. او می‌گفت: ما امروز در دو جبهه مشغول جهاد و مبارزه هستيم. جبهه درون و مبارزه با نفس و جبهه بيرون و مبارزه با بعثی‌های متجاوز. او قدری صحبت کرد و یک‌مرتبه گفت امروز يکی از دوستان ‌که در اين جمع هم حاضر است برای آمدن به جبهه متوسل به استخاره شده و آيه ۹ سوره انفال آمد که «إِذْ تَسْتَغِيثُونَ رَبَّكُمْ فَاسْتَجَابَ لَكُمْ أَنِّي مُمِدُّكُمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ مُرْدِفِينَ» ان‌شاءالله اين آيه نويد پيروزی عمليات امشب ما را می‌دهد. محکم باشید که امشب با تمام توان بايد به دشمن حمله کنيم و آن‌ها را به عقب بفرستيم. شمخانی در سخنرانی آن شب گفت: امشب مانند شب عاشورا است و شما همچون یاران اباعبدالله هستید که تا پای جان در رکاب او مانده‌اید. حال یا به پیروزی می‌رسید و دشمن بعثی را نابود می‌کنید و یا جان خود را نثار حسین می‌نمایید که در هر دو حال پیروز هستید. بهداروند: شما هم نوحه خواندی؟ من ابتدا دعای توسل و سپس روضه سید الشهداء را خواندم و بعد از روضه‌خوانی نیز مقداری سینه‌زنی داشتيم که خستگی اين چند روز را از تنمان برد. •┈••✾❀🔹❀✾••┈• همراه باشید کانال حماسه جنوب http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂