🍂 🔹 ناگفته‌های عملیات بدر (۱۸)       محسن حسینی نهوجی مسئول دفتر وقت سردار صفوی                      ✺✺✺✺✺✺  🔹 صحنه اندوهبار پیش از غروب غمبار آخرین روز نبرد .... پیش از غروب غمبار روز ۲۶ اسفند ۶۳، در پهنه دشت مانند اطراف قرارگاه تاکتیکی کربلا در شرق دجله، با برادر غلامرضا محرابی مسئول اطلاعات و برادر احمد سیّاف مسئول عملیات قرارگاه، بر بالین چند تن از مجروحانی که آخرین لحظات حیاتشان را سپری می کردند، با اظهار شرمندگی از ناتوانی در انجام خدمتی به آنان حضور یافتیم. بغض گلو و لکنت زبان ابراز همدردی و توجیه وضعیت ناگوار پیش آمده را مشکل ساخته بود.     ای صاحب آنچه در زمین و آسمانست ! چگونه می توان رزمنده ای را که در عمل به فراخوان ولی فقیه زمانش، از رفاه و آسایش دنیا با بدرقه و چشم گریان خانواده اش غیرتمندانه برای نبرد با دشمن به جبهه شتافته است را قانع کنیم که ما سلاح ضد زره با برد مناسب برای انهدام تانک  T72 نداشتیم و  مهدی باکری و یارانش در آنسوی دجله؛ در گلوگاه استراتژیک جناح راست منطقه بر روی اتوبان عماره بصره، علیرغم نزدیک شدن تا فاصله ۲۰ متری تانک ها، نتوانستند با انهدام آنها مانع پیشروی دشمن شوند؟ چگونه می توان به رزمنده در آستانه شهادت گفت جوان نخبه و شجاعی چون مهندس مهدی باکری و یارانش نتوانستند دو تیم تخریب و مهمّات و ابزار کامل تخریب برای انهدام پل استراتژیک اتوبان عماره بصره، بر روی دجله را به پای کار منتقل کنند؟ و چگونه می توان گفت باکری و یارانش سلاح موثری برای سد کردن و عقب راندن دشمن زبون نداشتند. مهندس مهدی باکری فرمانده غیور لشکر ۳۱ عاشورا، وقتی اطلاع یافت تمامی نفرات تیم تخریب اعزام شده برای انفجار پل ارتباطی اتوبان استراتژیک عماره بصره، واقع در روی رود دجله، با بمباران های متوالی و آتش سنگین دشمن، درکنار پل به شهادت رسیده اند، به دلیل نقش مهم پل و جاده مزبور که به مثابه گلوگاه منطقه، در تأمین پشتیبانی تیپ های زرهی پا تک کننده و تأثیر آن بر سرنوشت نبرد و رزمندگان مستقر در منطقه بود، شخصا اعزام دومین تیم تخریب را پیگیری کرد و به دلیل نقش موقعیت کیسه ای و خطوط مقدّم درگیر لشکر عاشورا در غرب دجله، برای مشغول کردن و کاهش تمرکز و آتشباری دشمن بر روی پل و نیز ایجاد فرصت برای تیم تخریب، به رزمندگان مستقر در غرب دجله پیوست. پیگیر باشید حماسه جنوب - خاطرات @defae_moghadas 🍂