رضایی: به هر زحمتی بود بقيه هم عبور کردن آنقدر تحت فشار قرار داشتن كه هر كس می رسيد مسير خط دو رو می پرسيد و سرش رو می نداخت پايين و برمی گشت خوشبختانه اون روز صبح آتش خمپاره كمی آرام شده بود ولی عقبه زير آتش توپخانه بود خاطرم هست يك تانك اومد و در مقابل شيار قرار گرفت كه شليك كند چرا كه از پشت خاكريز امكان شليك نداشت به يكباره چنان زير آتش قرار گرفت كه امكان شليك پيدا نكرد تيربارچی دريچه رو باز كرد ولی آنقدر تير به دريچه می خورد كه ترسيد بپره بيرون هر چه فرياد زديم بپر نپريد و چند لحظه بعد تانك مورد اصابت قرار گرفت و همه سوختن