#احسن_القصص
#تشرفات (قسمت دوم)
به اولین نفری که قبل از فجر وارد می شد و جز آقا تقی نبود سلام کردم و او نیز مرا مورد دلجویی قرار داد و پرسید اینک سه روز است که شما را در این جا می بینم کاری داری؟ من جریان را گفتم و او نیز علاوه بر خرج توقف یک ماهه ام در مشهد پول سوغات را نیز داد و گفت: پس از یک ماه قرار ما در فلان روز و فلان ساعت آخر بازار سرشوی در میدان سرشوی باشد، تا ترتیب رفتن تو به سوی شهرت را بدهم از او تشکر کردم. یک ماه گذشت. زیارت وداع کردم و سوغات هم خریدم. خورجین خویش را برداشتم در ساعت مقرر در مکان مورد توافق حاضر شدم.
✨💫✨
درست سر ساعت بود که دیدم آقاتقی آمد و گفت: آماده رفتن هستی؟ گفتم: آری. گفت: بسیار خوب بیا! بیا! نزدیکتر رفتم گفت: خودت به همراه بار و خورجین و هر چه داری بر دوشم بنشین تعجب کردم و پرسیدم مگر ممکن است؟ گفت: آری. نشستم به ناگاه دیدم آقا تقی گویی پرواز می کند و من هنگامی متوجه شدم که دیدم شهر و روستا های میان مشهد تا آذرشهر به سرعت از زیر پای ما می گذرد و پس از اندک زمانی خود را در صحن خانه خود در آذرشهر دیدم و دقت کردم دیدم آری خانه من است و دخترم در حال پختن غذا است!
✨💫✨
آقا تقی خواست برگردد دامانش را گرفتم و گفتم: بخدا سوگند تو را رها نمیکنم، در شهر ما به تو اتهام بی نمازی و لامذهبی زده اند و اینک قطعی شد که از دوستان خاص خدایی! از کجا به این مرحله دست یافتی و نمازهایت را کجا می خوانی؟ او گفت: دوست عزیز چرا تفتیش می کنی؟ باز او را سوگند دادم تا اینکه تعهد گرفت که تا زنده ام به کسی نگویی. سپس گفت: سیدیونس! من در پرتو ایمان و خودسازی و تقوا و عشق به اهل بیت علیهم السلام و خدمت به خوبان و در ماندگان به ویژه با ارادت به امام عصر ارواحنا فداه مورد عنایت قرار گرفتم و نمازهای خود را هر کجا باشم با طی الارض در خدمت او و به امامت آن حضرت می خوانم.
📗شیفتگان حضرت مهدی ج ٢ ص١٧۵
#اخر_الزمان #علائم_ظهور #دعای_عهد #دیدار_با_مهدی_عج #تشرف #تشرفات #بهار_مهدوی
#نائب_المهدی #یاران_مهدی_عج # ظهور_نزدیک_است
#امام_خامنه_ای #شهدا #رجعت
@didar_ba_mahdi