🔹ابراهیم هروقت اسم مادر سادات به زبان می‌آورد بلافاصله میگفت: سلام الله علیها...🌱 یکبار در زورخانه مرشد بخاطر ایام شروع به خواندن اشعاری در مصیبت حضرت‌زهرا کرد. ابراهیم همینطور که شنا میرفت باصدای بلند گریه میکرد و آنقدر گریه کرد که مرشد مجبور شد شعرش را تغییر دهد. 🔹روزی که از بیمارستان مرخص شد حدود ۸ نفر از رفقایش حضور داشتند. ابراهیم گفت وسط اتاق پرده بزنید تا خانم ها نیز بتوانند بیایند. میخواهم روضه حضرت زهرا بخوانم...😭💔 ✨شهیدابراهیم‌هادی✨ @doahaye_man2