یادداشتهای شبانه 9⃣5⃣ پدر_ پسری سلام امیرحسین جان! خوبی؟ 🔸من که اصلا خوب نیستم و یقین دارم با این اوضاع مردم مظلوم غزه تو خیلی از من داغون تری.😭 بابا من اعتراف می کنم با نهایت شرمندگی که تو را درک نکردم.😓 روزهای آغازین حمله رژیم صهیونسیتی به غزه تو آمدی پیش من و با بغضی که سعی می کردی به انفجار اشک تبدیل نشه از من خواستید که به عنوان یک چهره شناخته شده و با تحریک امثال آقای پناهیان و عالی و رفیعی و ... یه کاری بکنیم.👏 اعتراضی، کاروان نمادینی... و من گفتم باشه روش فکر می کنم. 🤔 از آن شب تو دیگر اهل تفریح و غذای خوب و رستوران و... نبودی. حالا می بینم که تو درست می گفتی. ما و نظام ما باید انقلابی عمل می کردیم تا امروز این کودک مظلوم فلسطینی از گرسنگی خاک نخورد.😭 🔸اما پسرم به تو مژده میدم که ما الحمدلله راهی مطمئن و سریع برای کمک به غزه پیدا کردیم. سه روز پیش ۱۰ هزار دلار دادیم و فردا هم انشاءالله ۲۱ هزار دلار می دهیم. دیروز اولین پخت و توزیع غذا و آب در غزه با هدایای مخاطبین کانال و اعضای نهضت جهانی نهج‌البلاغه خوانی در غزه انجام شد که بزودی کلیپش در کانالم گذاشته میشه تا مردم مومنی که کمک کردن، دلگرم بشن. ولی...... ولی بابا اوضاعی که من خبر دارم خیلی وخیم تر از این حرف هاست. اگه دستت میرسه دعا کن راهی باز بشه من برم و بتونم از نزدیک کمک کنم و یا لااقل با بچه های غزه از گرسنگی بمیرم😓 راستی امروز روضه خیلی باصفا و استثنایی بودیم در بالای شهر تهران آخرش هم خیلی باکلاس، غذا دادند با نوشابه کوکاکولای اسرائیلی❗️ ما هنوز مسأله را جدی نگرفته ایم. شب بخیر پسر عزیزم