هدایت شده از سید محمدمحسن دعایی
🔻 از نسخۀ سکولار به نسخۀ دینی: کدام «ای ایران»؟! ✍مهدی جمشیدی 🔹۱. روشنفکریِ سکولار در گفتارِ تلویزیونیِ برنامۀ نصرالله، ضربۀ کاری خورد و چند روزی، در گیجیِ پس از ضربه به سر ‌برد. اینک، قدری به خود آمده و می‌خواهد برای علاجِ طشتِ رسواییِ از بام افتاده، دستی بجنباند. اما دیر است و کار از کار گذشته. آن گفتارِ تلویزیونی، سخنِ جامعۀ ایران بود که شنیده نشده بود. من زبانِ این حس درونیِ اجتماعِ مؤمنانه بودم و دردها و استدلال‌هایش را بازگفتم. ازاین‌رو، این‌چنین با استقبال اجتماعی مواجه شد. در فاصلۀ پس از این برنامه، حجم فراوانِ حمایت‌های نخبگانی و خشنودی‌های مردمی را مشاهده کردم. بازخورد، عالی و چشمگیر بود. البته من در میان، واسطه و میانجی بودم و فقط تفکّرِ مکتومِ جامعۀ دینی را مطرح کردم و به دفاع از حقایق اسلامی و انقلابی پرداختم. آنچه‌که دیدید و شنیدند، قدرتِ معرفتیِ تفکّرِ انقلابی بود که با مهارت‌های رسانه‌ای و خطابی و ادبیاتِ نو، آمیخته شده بود. پس شخص من، طریقیّت داشت، نه موضوعیّت. 🔹۲. من در آن برنامه گفتم که در دورۀ دفاع مقدّس، رزمندگان در شب‌های عملیات، «زیارت عاشورا» می‌خواندند و نه سرود «ای ایران ای مرز پُرگهر». این سخن را از بزرگی نقل کردم و همچنان به آن معتقدم؛ چون واقعیّتِ دفاع مقدّسِ هشت‌سالۀ ما، چیزی جز این نبود. به روایتِ فتحِ آوینی بنگرید و صحت این ادّعا را بسنجید. نه‌فقط دفاع مقدّس، بلکه همۀ ساحات حیاتِ ایرانیانِ مسلمان، یکی‌شدۀ با اسلام و تشیّع است. حتی در واقعۀ انقلاب اسلامی نیز ارادۀ جمعی، معطوف به برپایی حکومت اسلامی بود و روح و ماهیّت این انقلاب، اسلام بود. این نظریه‌ای که علامه مطهری در گفتارهای دورۀ کوتاهِ پساانقلابی‌اش مطرح کرد و همچنین بعدها نیز علامه مصباح. آن پاره از فرهنگِ جمعیِ ما که مولّد و بسیج‌گر و جنبش‌خیز است، اسلام است. ایران به‌مثابه کالبد است که روح اسلامی در آن دمیده شده است. 🔹۳. نوشته‌اند این روایت من، کنایه به سخن رهبر معظّم انقلاب دربارۀ جملۀ «ای ایران بخوان» است. زهی خیال باطل. هرگز چنین نیست. من در روزِ پس از خوانده‌شدن این شعر در محضر رهبر معظّم انقلاب، مطلبی با عنوان «تاریخِ دینی در جغرافیای ایرانی: مایۀ هویّت ملّیِ ایرانیان» نگاشتم و در آن تصریح به حمایت از نسخۀ دوم این شعر کردم: 🔹«شعرِ ای ایران، دو نسخه دارد. نسخۀ نخست، ایدئولوژی‌زدایی‌شده است که فقط از مطلقِ ایران سخن می‌گوید و هیچ‌ نماد و نشانۀ هویّتی در آن به چشم نمی‌خورد. این نسخه، عام و مطلق است؛ چنان‌که هر ملّیّتی می‌تواند گسترۀ خاکیِ خویش را مبنا قرار بدهد و از همبستگیِ معطوف به آن سخن بگوید. اما نسخۀ دوم شعرِ ای ایران، ایدئولوژیک است؛ یعنی تمامیّتِ هویّتِ اسلامیِ ایرانیان در آن برجسته و آشکار شده است و خنثی و بی‌طرف نیست. ایران در روایت شعر دوم، هویّت خاص دارد؛ به‌طوری‌که در ایرانِ جغرافیایی، یک روح دینیِ مشترک پدید آمده است که مبنای همبستگی اجتماعی شده است. میان این دو روایت از ایران، تفاوت بسیار وجود دارد. شعر نخست، نشانه‌زداییِ هویّتی شده و به قدری عام است که چیزی جز جغرافیایِ خاکیِ مشترک را مبنا قرار نداده است؛ چنان‌‌که گویا این جغرافیا، فاقد تاریخ است، چه رسد به تاریخِ معنوی و دینی. اما در شعر دوم و تجدیدنظرشده، نشانه‌های هویّتی، بیان شده‌اند: میهنِ خدایی، صحنِ امام رضایی، ایرانِ ذوالفقار، ایرانِ عاشورایی، بوی کربلا، بیرقِ سرخِ سقّا، خطِ سرخ شهدا، دستِ خدا و غیرتِ حسینی. این ترکیب یعنی در این جغرافیا، تاریخِ دینی حاکم است و غلبه دارد و این‌چنین نیست که معنا و مفاهیم دینی در آن، حاشیه‌نشین و فرعی باشند. در این روایت، ایران به اعتبار اسلام، هویّت‌مند شده و منزلت معنایی یافته و ارزش و فضیلت پیدا کرده است. این ایران، فقط ایرانِ جغرافیایی نیست، بلکه ایرانِ تاریخی است؛ آن هم تاریخِ دینی، نه تاریخِ سکولار.» 🔹۴. لیبرال‌های ایرانی و تکنوکرات‌های شبه‌انقلابی که دچار غرض و حسد هستند، با نیرنگ و موذی‌گری، سخن مرا از بافت اصلی‌اش که نقد بیانیۀ روشنفکران بود، جدا کرده‌اند و با تفسیربه‌رأی و تحریف، جنبۀ انتقادیِ آن را به رهبر معظّم انقلاب نسبت داده‌اند. طریقت‌شان اغوا و فریب‌کاری است؛ وگرنه ممکن است من در هفتۀ پیش، در مدح و تمجید نسخۀ دومِ شعرِ ای ایران که در حسینیه خوانده شد، بنویسم و اینک آن را نفی کنم؟! مسأله، کدام «ای ایران» است؛ ای ایرانِ سکولار و دین‌زدوده و خاک‌بسنده، یا ای ایرانِ معنوی و دینی و هویّت‌اندیش؟! رهبر معظّم انقلاب، از کدام‌یک از این دو دفاع کردند؟! ایشان پاسخ داده‌اند: «خدای متعال، نصرت را برای ملّت ایران در ذیل نظام اسلامی و زیر چتر اسلام تضمین کرده.» 🌹به عضویت شما افتخار میکنیم 👈https://eitaa.com/mohsendoaei