ولایاتی از جمله: گرجستان، داغستان،باکو، آبخازی، قره باغ و ...که هر کدام علاوه بر موقعیت «ژئوپلیتیکی» و «ژئواستراتژیکی» خاص خود از وسعت قابل توجهی برخوردارند .وسعت ولایات جدا شده از کشورمان در عهدنامه گلستان بالغ بر ۶۰۰ هزار کیلومتر مربع میشود. به عبارتی بر اثر آن جنگ و این ننگ نامه تحمیلی، بیش از یک سوم مساحت کشورمان از دست رفت، آیا این ننگ و فاجعه فراموش شدنی است؟! طرفه آن که حدود 15 سال بعد از آن در جنگ دیگری که با روسیه تزاری آغاز و به ننگ نامه ترکمانچای در سال ۱۲۰۶ شمسی منجر شد، حکمرانان ایران نه تنها مناطق بسیار مهم دیگری از کشورمان از جمله نخجوان، ایروان و... را از دست دادند، بلکه به پرداخت«10 کرور» معادل «۵ میلیون تومان» غرامت ملزم شدند و از آن بدتر به پذیرش قانون استعماری کاپیتولاسیون در مورد اتباع روسی مجبور شدند.
در قرارداد ننگین دیگری به نام« آخال »که در سال ۱۲60 ه.ش بین ایران و روسیه تزاری در زمان حکومت ناصرالدین شاه امضا شد و طی آن خوارزم، شرق مازندران، مرو، سمرقند، بخارا و ... از ایران جدا شد، مناطقی به وسعت یک میلیون و ۲۲۶ هزار کیلومتر مربع؛ آیا این ننگ بزرگ فراموش شدنی است؟! قرارداد با حکمیت «گلد اسمیت» در سال ۱۲۴۹ ه. ش قرارداد ننگین دیگری بود که طی آن مناطقی از سیستان و ... واگذار شد. اما تجاوزها و خباثتهای انگلیس را نیز نباید فراموش کرد، از جمله این که پس از دومین نبرد انگلیس با ایران بر سر مسئله هرات و تصرف بخشهایی از جنوب ایران از جمله بنادر خرمشهر، بوشهر و... در خلیج فارس، انگلیسیها در قراردادی به نام «معاهده پاریس» که در سال ۱۲۳۵ ه. ش امضا شد حکومت ناصری را به واگذاری ولایت «هرات» به افغانستان مجبور کرد، همان هراتی که شاه عباس کبیر (اول) پنجمین پادشاه صفویه در آن به دنیا آمده بود !