بعد اداره دست فاطمه یاس رو گرفته بودم و آروم پیاده راه میرفتیم سمت پارکینگ
تو این پیاده رو در روز پرنده پر نمیزنه
بعد یک مسافتی برگشتم پشت سرم رو نگاه کردم دیدم وای چه ترافیکی درست شده
اول از همه یه خانم بود با ویلچیر برقی پشت سرش هم دو سه نفر دیگه
ولی هیچی نگفته بودن که یکم سریعتر راه بریم یا بچه رو بغل کنم برم کنار
خدایی آلمانی ها در این موارد یا مثلا رانندگی بی نهایت صبور هستند
همون لحظه رفتم کنار و راه رو باز کردم که اون خانم ویلچیری کلی ازم تشکر کرد
و من هم همزمان بابت صبوریشون تشکر کردم
کانال دکتر موتا
مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان
https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef
استفاده از مطالب کانال به هر نحوی فقط با ذکر منبع