امروز بچه های مدرسه جشن داشتن کنار دریاچه شهر با حضور شهردار و البته قرار بود همون شعری رو که حفظ کرده بودن بخونن و ... کی فکرش رو میکردم زهرایاس اینجوری این امتحان رو پشت سر بگذاره. چقدر تو دایرکت از من پرسیدین بالاخره امتحانش رو چیکار کرد و من مینوشتم دوباره عقب افتاد! نرفتیم، همونطور که دیروز جشن محمد مهدی رو نرفتیم کی توانش رو داشت؟! انگار خود بچه ها هم حوصله اش رو ندارن. زهرا یاس امشب لباس مشکیش رو آماده کرده که فردا بپوشه. بهش گفتم مامان هنوز محرم نشده که گفت به خاطر جنگ ناراحتم. باید باهاش حرف بزنم و توضیح بدم این بهترین واکنشی نیست که میتونیم نشون بدیم باید بهش توضیح بدم چرا روز عید و مولودی تیره پوشیدم، باید روی جو خونه کار کنم، کار کنیم! ما مادر ها باید خونه رو مثل یک سنگر، محکم حفظ کنیم کانال دکتر موتا مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef استفاده از مطالب کانال به هر نحوی فقط با ذکر منبع