تمام امروزم غیر از بردن و آوردن بچه ها از مهد و مدرسه به روضه و خرید های روضه و آماده کردن خونه برای مراسم گذشت البته که کمکی هم داشتم ولی خب کار بسیار سنگین بود. خونه بچه داریه دیگه🤐 مثلا تمام دیوارها رو با ابر جادویی تمیز کردم (خدا پدر مادر مخترعش رو بیامرزه واقعا) و تمام شیشه ها و درها و ... وسط‌های کار وقتی دیگه نفس کم آورده بودم با خودم فکر میکردم دقیقا دلیل و نیت من از این همه تمیز کاری چیه؟ اینکه خونه در بهترین حالت خودش آماده پذیرایی از مهمانهای اباعبدالله باشه یا اینکه بقیه خانم ها یه وقت نگن وای چه زن شلخته و کثیفی یا برعکس بگن به به چه خونه زندگی تمیز و مرتبی داره و خب ته ته دلم رو که جوریدم مورد دوم سنگین تر بود😔 من برای حفظ آبروی خودم، برای به به شنیدن، برای سرزنش نشدن این همه زحمت کشیده بودم! نه اینکه آبروداری و ... بد باشه ها نه ولی میتونستم از این زحمتی که کشیدم فقط با یک نیت قشنگ تر بهره اخروی بیشتری ببرم به زبون راستش نیت های متعالی رو میگفتم اما در دلم.... یاد صحرای محشر افتادم اونجا که به جای ما، از اعضا و جوارحمون سوال پرسیده میشه! اونجایی که هر چقدر تقلا میکنیم تا آبرو داری کنیم، دست و چشم و گوش و قلبمون حقایق و نیات ما رو بیان میکنن. اونجا که پرده ها پایین میافته خدایا همونطور که در این دنیا آبروی ما رو حفظ کردی، ما رو جوری برای خودت، برای یاری ولی خودت تربیت کن که اون دنیا بی آبرو نشیم که تو بهترین مربی هستی کانال دکتر موتا مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef انتشار فقط با لینک کانال