🌑 قصه جالبی از سخنان منجمان دربار مامون عباسی لعنتاللهعلیه که در موضوع تولد حضرت محمد صلاللهعلیهوآلهوسلم حرف میزنند👇🏼
🍃 ۲۲ ـ مامون به حیکم ماشاءالله ایزدخواه دربارهی آنچه از احکام صحیح نزد اوست گفت: چرا به نبی ما ایمان نمیآوری و در حالی که تو در این جایگاه از علم و هوش هستی؟! پس گفت: چگون ایمان بیاورم و دروغگویی را تصدیق کنم و من دانا ترم به دروغش، و نبی دروغ نمیگوید؟ پس مامون گفت: چطور؟ گفت: سخن اوست که من آخرین نبی و خاتم الانبیاء هستم و پس از من تا ابد هیچ نبی نخواهد بود، و او کسی است که گفت در علم من دروغ محال است. اما او به طالعی زاده شده که اگر مولودی در آن متولد شود به ناگزیر نبی نخواهد شد، پس برای من دروغ و آشکار شد، هنگامی که گفت: نبی بعد من نیست پس چگونه ایمان بیاورم به او و تصدیقش کنم؟! پس مامون خجالت کشید از آن، و فقها متحیر شدند، پس متکلم گفت: از همینجاست که میگوییم: او راستگوست و او خاتم الانبیاء است برای آن که حکما همگی اشتراک نظر دارند بر آنکه ستاره ی آن حضرت (ص) مشتری و عطارد و زهره و مریخ بود، و هیچ مولودی با آنها زاده نشد مگر آنکه الساعة مرد، و اگر زنده بماند به ناچار خواهد مرد در حالی که از هفت روز گذر نمیکند ولی او ۳۹ سال زنده و باقی ماند، پس صحیحا او قطعا نشانهایست و حقیقتا معجزات درخشانی آورده که پیش از او و پس از او هیچ احدی همانندش نیاورده. پس ایزدخواه اقرار کرد و تسلیم شد «فسمي ما شاء الله الحكيم» (شاید یعنی پس نام ماشاءالله حکیم را برد) پس کسی که در نظر مشتری آید برایش علم و حکمت و فراست و سیاست و ریاست خواهد بود و کسی که در نظر عطارد آید لطافت و ظرافت و نمکین (خوبرویی) و فصاحت کلام و دلپذیری است و کسی که در نظر زهره آید وجاهت و نشاط و گشادهرویی و نیکویی و پاکیزگی و جمال و رونق و خوشی و نازنینی خواهد بود و کسی که در نظر مریخ آید چون شمشیر و چالاکی و کشندگی و چیرگی و غلبه و جنگ اوراست؛ پس خداوند در او جمیع ستودنیها را جمع نموده است.
📚بحار الأنوار، ج 15 ص 275
@elm_tanjim