❣مادرش خيلي ناراحت بود و مي‌گفت شما سال 91 جانباز شدي، نبايد بدوي، نبايد كار سنگين انجام بدهي اما اكبر گفت: مادر اگر بگويي از رفتنم ناراحتي، نمي‌روم ولي شما دوست داري داعش وارد ايران شود و لب مرز با ايران مقابله كند. من يك نظامي‌ام بايد بروم؛ من حس مي‌كنم مرگ خيلي به من نزديك است. حال شما دوست داري من با تصادف يا بيماري از دنيا بروم يا مي‌پسندي با شهادت از دنيا بروم؟ بالاخره مادرش راضي شد و گفت برو خدا پشت و پناهت، دعا مي‌كنم به سلامت برگردي. اكبر از قبل مي‌دانست كه شهيد مي‌شود و حتي خوابش را ديده بود... سالروز شهید اکبر ملکشاهی🌹 ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ. 🌸🍃goin--->(@fadaierahba_r)🌸🍃