شفای بانوی بلوچ در شب نیمه شعبان 🔹« افسردگی شدید گرفته بودم.برای درمان به تهران آمدم ولی دکترها جوابم کردند.همسرم که ترخیصم کرد،گفت:برویم جمکران. دو شب مانده بود به نیمه شعبان. از موکب « بزمان کفشهایم را گردنم انداختم و پا برهنه و گریه کنان به سمت مسجد راه افتادم.... » اینها را خانم بلوچستانی می‌گوید. 🔸خرده روایت‌های موکب بزمان در جمکران را اینجا بخوانید. @Fars_Zendegi