سلام علیکم گفته بودید خاطره ای از تربیت فرزند رو براتون بفرستم:وقتی دخترم دوسالش بود مدتی بود که خیلی عصبی و بی حوصله بودم .خیلی راحت سر کوچکترین چیز سرش داد میزدم و گاهی هم حتی اونو می زدم😞یک روز داشتیم باهم مامان بازی میکردیم قرارشد اون مامان من بشه سرمو رو پاهاش گذاشتمو صدامونازک کردمو اونو مامان خطاب کردم .حالا دیگه نوبت اون بودکه نقش مامان رو بازی کنه.اونم شروع کرد داد زدنو تندوتند منو زدن.با عصبانیت فریاد میزد تنم لرزید به خودم اومدم.به نظر دخترمن مامان بودن فقط داد زدن و کتک زدن بود ومن اینجوری به اون فهمونده بودم دختر گلم منو ببخش.متاسفم http://eitaa.com/joinchat/2238513161C70e8a50686 •┈••✾🍃🍁🍃✾••┈•