فقه فرهنگی
📝کلماتی که بسیار در متنهای طلاب و دانشجویان بهکار میرود؛ اما خاص و عملی نیست. لذا جایگزین مناسب برای مقالات را آوردهام: هیأت هیئت افعال کارها، کنشهای، کردارها اوصاف صفتها، چگونگیها، وصفها ملکات ملکهها، صفتهای راسخ مستحسنه پسندیده، ستوده، نیک، نیکو خود معمولا اضافی است او است اوست پس درنتیجه، بنابراین، بدین روی مفاد مفهوم، معنا، محتوا متضمن دربردارنده، دربرگیرنده، شامل، مشتمل، حاوی تأثیرات اثر، اثربخشی، اثرگذاری، واکنش، افاقه، اعتبار، اهمیت، نفوذ رسوخ، قدرت، گیرایی،اثر گذاشتن، نفوذ کردن، کاراشدن، کارگر شدن مبتنی . براساس، برپایه، بناشده، بنانهادهشده، نهادهشده مطابق برحسب، طبق، موافق، برابر، مساوی، معادل، سازگار به طریق اولی ارجح، برتر، سزاوارتر، مقدم روحیات خلقیات، رسوم، عادات معرض دستخوش، پیش، جلو، فرارو، جایگاه، عرضگاه، دسترس فقدان نبود، کمبود جلب فراخوان، گرفتن، جذب ارضاء خشنود کردن ، راضی گردانیدن . یقیناً البته، بدرستی، براستی، بیتردید، بیشبهه، بیگمان، ممانعت بازداشتن، جلوگیری، خودداری، نظر دیدگاه، نظر، نگرش مواظبت پاسداری، حراست، نگهبانی، نگهداری، پاییدن، نگهبانی کردن، مراقبت کردن بشود شود طبق برپایه، براساس روان، اما خاص بنویسیم!