فقه فرهنگی
🔹جلسه بیست و دوم #فقه_فرهنگی 🔹قاعده حفظ نظام اجتماعی و تاثیر آن در مدیریت فرهنگی 🔸این قاعده به دو مع
🔹 سطوح قاعده حفظ نظام ▫️یکم. رجحانی: قواعدی که اگر رعایت شود وضع زندگی اجتماعی بهتر می‌شود. ▫️دوم. الزامی: قواعدی که بی‌توجهی به آنها سبب اختلال کلی زندگی می‌شود که همان حرمت اخلال در نظام است. حد اقل حفظ نظام، عدم اخلال است. به این واجبات، «واجبات نظامیه» گفته می‌شود. 🔸 این دو سطح، حکم مستقل عقل است. این حکم از پشتوانه شرع نیز برخوردار است؛ شارع در موارد متعددی، تصریح کرده که اختلال نظم زندگی اجتماعی حرام است. 🔹 متغیر بودن قاعده حفظ نظام سطح وجوب این قاعده شامل اموری می‌شود که در نظم زندگی اجتماعی نقش اساسی دارند. اگر شرایط تغییر یابد و آن امور از اهمیت بیفتند، حکم آنها نیز تغییر خواهد کرد. اهمیت امور، بسته به شرایط زندگی است. 🔹 تطبیق قاعده حفظ نظام بر وظیفه تعلیم و تربیت اگر زندگی یک جامعه به دانش‌های خاص یا مهارت‌ها و فنون ویژه نیازمند باشد، برپایه این قاعده بر همه مکلفان ازجمله حاکم اسلامی لازم است زمینه تحصیل آنها را فراهم سازند. برای نمونه اگر سوادآموزی عمومی، تخصص در رشته‌های مختلف، مشاغل گوناگون، یادگیری قانون‌های راهنمایی و رانندگی، مهارت استفاده از رایانه و ... در جامعه امروز ضرورت داشته باشد، حاکم مسلمان باید به ترویج و توسعه این دانش‌ها و مشاغل بپردازد. همچنین اهمیت و نقش تربیت اخلاقی و ایمانی در نظم جامعه جای انکار ندارد. درنتیجه براساس قاعده حفظ نظام، تحقق حدی لازم از تعلیم و تربیت در نظم زندگی اجتماعی، بر حاکم واجب است. 🔹کفایی بودن این حکم کفایی است. در ابتدا متوجه همه مکلفان به ویژه حاکم «مبسوط الید» است؛ اما هرگاه عده‌ای بر این امر قیام کنند و به‌اندازه کافی تعلیم و تربیت صورت گیرد و پیش رود، از عهده حاکم و دیگر مکلفان ساقط می‌شود. ⭕️نظاماتی که در جامعه ما دچار اختلال شده‌اند و بر حاکمیت واجب است نسبت به رفع اخلال در آنها اقدام کند: 🔸نظام رسانه‌ای و ارتباطی مردم. مردم ما در فضای مجازی، شهروند کشور آمریکا شده‌اند. 🔸امروزه، طلاق، به حدی رسیده که اخلال در نظامات فرهنگی و تربیتی ایجاد کرده. اگر اثبات شود که از علل اصلی آن، عدم انتخاب درست است؛ حاکمیت وظیفه دارد مشاوره پیش از ازدواج را الزامی کند. همانگونه که پیش از طلاق این کار را کرده است. 🔸نظام دیگر، نظام تامین مالی کارهای فرهنگی است که از آشفتگی بسیاری برخوردار است. ممکن است پیشنهاد، تجمیع وزارت خانه‌ای به نام موقوفات و فرهنگ باشد. یعنی تجمیع اراده اوقاف و سازمان تبلیغات. در جهت استقلال مالی و احیای وقف. 🔸نظام غیر سازمان یافته دیگر، نظام مالی طلاب است. آن سازمانی که گوسفندچرانی را به روحانیون مستقر آموزش می‌دهد، فهمی صحیح از این نظام ندارد. مدیریت حوزه و سازمانهای اعزام کننده باید حق روحانیون مستقر را از کشور بگیرند. حضور آنها تاثیر مستقیم در برپاماندن نظام اسلامی و کم کردن هزینه‌های مبارزه با آسیب‌های اجتماعی دارد؛ اما حق آنها به اندازه یک یک کارمند خانه بهداشت در روستا هم داده نمی‌شود؛ درحالی که بهداشت روانی اهمیت بیشتری دارد. 🔹@feqahat