فقه فرهنگی
🔹#فقه_مدرسه جلسه 14 🔹موانع تحصیل که در روایات تصریح شده، آمده است: 🔸مانع یکم. دوست نامناسب: دسته‌ای
حرمت در جایی است که دوستی، مقدمه منحصره گناه گردد. تذکر: ضعف در سند سبب تقلیل نهی به کراهت نمی‌شود؛ بلکه اگر سند ضعیف باشد هیچ حکمی برداشت نمیشود! مگر بر اساس قاعده ضم احادیث ضعاف یا تسامح در ادله سنن. 🔸سه عنوان مهم که درباره دوست آمده و مناسب دانش آموز و طلبه است: دوستی با خردمند، بیان‌کننده عیب، دوستی با او زینت باشد. اما چون سند ضعیف است به جزئیات این روایات نمی‌شود استناد کرد. 🔹 مانع دوم. ازدواج است. مانع دیگر که برخی علما برای تحصیل بیان کرده‌اند، ازدواج است. شهید ثانی و صاحب جواهر و برخی کتب اهل سنت مانند غزالی بیان کرده‌اند: بحث فقهی آن، تزاحم دو مسئله تحصیل علوم دینی و ازدواج است: 1. تزاحم دو مستحب: تحصیل و ازدواج مستحب باشد. با توجه به اینکه حکم اولی تعلم و ازدواج، استحباب است، این حالت تزاحم، امکان تحقق بیشتری دارد. 2. تزاحم دو واجب: تحصیل و ازدواج واجب باشند. هر یک از نکاح و تحصیل علم، به حد وجوب برسند. اگر این دو با یکدیگر تزاحم پیدا کنند، برحسب حالات افراد باید اهمیت‌سنجی کرد. توجه به واجب عینی و کفایی و موسع و مضیق بودن، در این اهمیت‌سنجی جایگاه ویژه‌ای دارد. 3. تزاحم واجب و مستحب: در صورت واجب بودن تحصیل یا ازدواج و مستحب بودن طرف دیگر. 🔹در تزاحم مستحب با واجب، سه حالت وجود دارد: 🔸3ـ1. تزاحم واجب عینی بالذات با مستحب که واجب عینی مقدم است؛ 🔸3ـ2. تزاحم واجب عینی بالعرض با مستحب. اگر مستحبی با واجبی کفایی، که عینی شده است، تزاحم پیدا کرد، ملحق به واجب عینی می‎شود. 🔸3ـ3. تزاحم واجب کفایی با مستحب. وجوب کفایی باقی است و مبدل به عینی نشده است؛ از سویی، تعین ندارد و اگر او انجام ندهد، دیگری انجام می‌دهد. در این حالت، میان انجام آن و فعل مستحب، تخییر به‌وجود می‌آید؛ هرچند ممکن است اولویت و اهمیتی برای یک طرف به‌وجود آید. 🔸3ـ4. تزاحم کفاییِ امتثال شده با مستحب حالت دیگر، واجب کفایی است که امتثال شده است؛ اما رجحان متعلق آن باقی مانده است؛ مانند مرجعیت که به کفایت رسیده است؛ زیرا رجحان تفقه و مرجعیت پیوسته باقی است. در این حالت تزاحم دو راجح است که بازگشت به تزاحم دو مستحب دارد. ◻️نتیجه کلی اینکه حکم کلی در تقدم تحصیل علوم دینی بر ازدواج نیست و ناظر به افراد و شرایط، احکام متفاوتی دارد. 🔹مانع سوم. تسویف است. دسته‌ای از روایات به مذمت تسویف و تأخیرانداختن در کارها و نهی از آن پرداخته‌اند. از جمله روایت محمدبن مسلم ... عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ جَدِّي عَنْ‏ آبَائِهِ ع‏ أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع .... إِيَّاكُمْ وَ تَسْوِيفَ‏ الْعَمَلِ‏ بَادِرُوا إِذَا أَمْكَنَكُمْ مَا كَانَ لَكُمْ مِنْ رِزْق‏ (محمد بن على ابن بابويه، الخصال، ج2، ص632). از مجموع این روایات کراهت تاخیر انداختن در امور خیر از جمله تحصیل را میتوان برداشت کرد. 🔹@feqahat