((وَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ إِلاَّ رِجَالاً نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ.)) سوره نحل، آیه 43؛ سوره انبیاء، آیه 7. هرچند سیاق آیه درباره اقوام پیشین است، اما نمیتوان این حکم کلی بیان شده در آیه را مقید کرد. سوال نیز مقید به قالب پرسش نیست و هرگونه رسیدن به پاسخ را شامل می‌شود. درنتیجه: برپایه این آیه، از آنجا که سؤال کردن واجب است، پاسخ دادن برعهده شخص عالم واجب می‌شود. این وجوب، ملازم با اعلام، تعلیم و ارشاد است؛ درنتیجه تعلیم و ارشاد جاهل از سوی عالم، از باب ملازمه، واجب است. البته این ملازمه، ملازمه عقلی نیست. ملازمه شرعی است که اگر این آیه را در کنار آیات کتمان بگذاریم، به این ملازمه میرسیم. در آیات کتمان، نهی و نفی میکند از اینکه مسئله‌ای را بدانیم و علما بدانند اما بیان نکنند. در آیات کتمان و این آیات سوال، از آنجا که امر است و امر میکند به پرسش و از طرفی به پاسخگویی، برپایه مناسبات حکم و موضوع، روشن میگردد که آیه به بیان و پرسش از مسائل واجب اعتقادی و احکام و دینی سخن میگوید. نه هر پرسشی. از آنجا که حفظ نظام اسلامی، از واجبات است، از مصادیق آیات پرسش و کتمان، پرسش از کاندیدای اصلح و پاسخ و روشنگری در مورد کاندیدای اصلاح است. @feqahat