💠 💠 💢بخش 1️⃣3️⃣ 🌐 نسبت ماده و صورت 🔺 هیولی بدون صورت وجود ندارد و صورت نیز همواره در هیولی تحقق می یابد. نتیجه این که هیولی و صورت با هم تلازم دارند و وابستگی ذاتی میان آن دو وجود دارد و این تلازم و وابستگی اتفاقی نیست؛ وگرنه، از یکدیگر بی نیاز می بودند. 🔘 تلازم و وابستگی هیولی با صورت 🔺 تلازم دو امر با یکدیگر خارج از سه فرض نیست: 1. تلازم دو مضاف با یکدیگر. 2. تلازم علت و معلول با یکدیگر. 3. تلازم دو امر متکافی در وجود که هیچ گونه علّیت و معلولیتی میانشان نیست. تلازم و علاقه میان هیولی و صورت از قبیل قسم اول، یعنی تلازم دو مضاف نیست؛ علاقه تضایف میان دو چیزی که معنا و ماهیت هر یک از آن دو شخصاً در مقایسه با دیگری قابل تصور است. برای مثال، فهم و تصور معنای پدر، بر فهم و تصور معنای فرزند متوقف است و برعکس، اما رابطه هیولی و صورت چنین نیست. چه بسا صورت های جسمانی را تصور و فهم می کنیم، ولی ماده فهمیده نمی شود و عده ای منکر وجود ماده هستند. 🔺 فرض سوم نیز باطل است. این فرض آن بود که تلازم و وابستگی هیولی و صورت تلازم دو امر متکافی در وجود است که رابطه علیت و معلولیت ندارند. این فرض نادرست است؛ زیرا دو امری که متکافی در وجودند و رابطه علیت و معلولیت ندارند، هرگز رفع یکی از آن دو موجب رفع دیگری نیست؛ در حالی که گفتیم هیولی بدون صورت وجود ندارد و صورت بدون هیولی وجود ندارد و این یعنی با انتفا و رفع یکی، دیگری نیز منتفی و رفع می شود. 🔺 تنها فرضی که باقی می ماند، فرض دوم است؛ یعنی هیولی و صورت رابطه علّی _ معلولی با هم دارند. با توجه به اینکه هیولی بدون صورت وجود ندارد و صورت نیز بدون هیولی وجود ندارد، یعنی آن دو نیازمند یکدیگرند، نمی توان گفت یکی از آنها رأساً و مستقلاً علت دیگری است. 🔺 باید گفت هیولی و صورت با هم معلول امر سومی هستند، ولی در عین حال به یکدیگر وابستگی و تعلق وجودی دارند؛ یعنی به نحوی واسطه علیت آن امر سوم برای دیگری اند. 🔘 مشارکت صورت در ایجاد ماده 🔺 صورت علت ماده است، ولی ایا می توان گفت صورت به تنهایی علت ماده است یا آنکه صورت واسطه صدور ماده از علت دیگر و به دیگر سخن، شریک علت است؟ در پاسخ میان صورت ها تفکیک کرده اند: اگر صورت، صورتی باشد که هرگز از ماده جدا نمی شود، یعنی فسادناپذیر باشد، ممکن است به تنهایی علت ماده باشد؛ مانند صور فلکی، اما صورتی که از ماده جدا می شود و زائل می گردد و جای خود را به صورت دیگری در ماده می دهد، نمی تواند به تنهایی علت ماده باشد؛ زیرا اگر صورت به تنهایی علت ماده باشد، با معدوم شدن و زوال آن صورت، ماده که معلول آن است، معدوم خواهد شد. 🔺 بنابراین، صورت به تنهایی علت وجود ماده نیست، بلکه با مشارکت امر دیگری _ که همان عقل فعال است _ علت وجود ماده است. وجود ماده از سوی آن امر دیگر افاضه می شود، اما تکمیل فیضان ماده از آن امر، متوقف بر صورت است و بدون صورت، فیضان ماده به سرانجام نمی رسد. 🔘 اشکال و پاسخ 🔺 اشکال: صرت و امر مفارق که با هم علت ماده هستند، واحد شخصی نیستند؛ چون دو موجودند و واحد بالمعلوم هستند؛ در حالی که ماده واحد شخصی است و ممکن نیست واحد عام علت واحد بالعدد باشد. ابن سینا در پاسخ گفته است از آنجا که وحدت بالعموم علت ماده به وسیله وحدت عددی امر مفارق تقویت و حفظ می شود، اشکال ندارد واحد بالعموم، علت واحد بالعدد باشد. 🔘 تقوّم صورت به امر مفارق 🔺 صورت گرچه متقوم به هیولی نیست، هرگز از هیولی جدا نمی شود و بدون آن موجود نمی گردد، البته لازمه عدم مفارقت صورت از هیولی آن نیست که صورت متقوم به هیولی باشد، صورت متقوم به علت هستی بخش خود، یعنی امر مفارق است. 🔺 صورت برای آنکه تشخص پیدا کند، نیازمند هیولی است، اما در اصل هستی به هیولی نیاز ندارد. 📚 منبع: کتاب حکمت مشاء ص 153_158 —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac