#روایت
🎥
آقای ابوترابی بهش میگفت: پسر! یه خورده تقیه کن...
#خاطره|پسرم توی اسارت همیشه
در حال نماز خواندن و دعا برای امام خمینی(ره) و آقای خامنهای بود. بعثیها هم به قصد کُشت میزدنش که چرا چنین دعاهایی میکنه. اونقدر هم کتک میخورد که هفته به هفته بیهوش میشد... آقای ابوترابی بهش میگفت:
پسر! یه خورده تقیّه کن... اما یدالله جواب میداد:
ما یه جون داریم و بالاخره طی میشه... هر بار هم که از بیهوشیِ حاصل از کتک خارج میشد، دوباره میرفت سر نماز و دعا برا امام خمینی و آقای خامنهای...
🔸
۸ دیماه؛ سالگرد شهادت آزادهی شهید یدالله آقابابایی گرامیباد