📌گامهای معلم و صدای تغییر
✍🏻سید سجاد اعرابیمقدم
🔸آنچه امروزه در صفآرایی مکتبهای سیاسی به جهت جامعه پذیر کردن انسانها محل بحث است، کنشگر این صحنه است. کسی که در نهاد آموزش نقش محوری را دارد، اول سرباز جنگ تربیتی نسل جدید است، یعنی معلم؛ پس در این بین، تعاریف متعددی از نقش و جایگاه معلمی شکل میگیرد. این تعاریف، مکتبی است، تعاریف فلسفی و تربیتی نیست، بلکه برآمده از ایدئولوژیهای سیاسی است.
🔹فارغ از دوگانه سطحی موجود در ایام روز معلم، که انقلابینماها شروع به تعریف و تمجید از قشر معلم میکنند و فقط هم در همین ایام یاد شأن و منزلت معلمی میافتند و خلاء های موجود را نادیده میگیرند و اوضاع را گل و بلبل نشان میدهند. عدهای دیگر هم که از این فرصت استفاده می کنند تا حس نا امیدی را القا کنند و همه فکر و ذکر معلم را معیشت و کمبودهای صنفی نشان دهند. نظریه پایه ما در انقلاب اسلامی برای شان معلمی همان فرمایش حضرت امام، مبنی بر معلمی شغل انبیاست.
🔸وقتی سخن از شان انبیایی معلم به میان می آید، احتمالا چند سوال اساسی باید مطرح کرد؛ این شان محصور در کلاس درس معلم و بعد تربیتی نبی است؟ نقش معلم در کشاکش جهان امروز تا چه اندازه گستردگی دارد؟ اگر از هویت معلم میگوییم بستر نقشآفرینی برای ابعاد آن هویت چگونه است؟ نبی نه فقط آموزگار علم و دانش و اخلاق بلکه راهنمای جامعه نیز هست. نبی با هویتی زنده و پویا تمام زوایای زندگی فردی و اجتماعی مردم را می داند و میبیند.
🔹مقام معظم رهبری در جایی از کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن انبیا را اینگونه معرفی میکند: «خردها، عقلها، درکها، شعورهای جامعه بشری که به وسیله فرعونها و نمرودها و بزرگها و قدرتمندها دفن شده بود، پیغمبران می آیند تا اینکه این دفینهها را بیرون بیاورند» حال چگونه ساختار هایی که انسان را عادت داده به فضای ظالمانه، انسان را عادت داده به حقارت و نابرابری قابل تبدیل است؟ قابل نجات است؟ رهبری پاسخ می دهد: «دانه دانه آدم درست کردن از شأن انبیا به دور است؛ باید جامعه توحیدی، محیط مناسب درست کرد، تا انسان در این محیط مناسب، نه یکی اش، نه ده تایش، نه هزارتایش بلکه گروه گروهش ساخته بشوند»
🔸اینجاست که شأنیت نبی گونه معلم باید بیدار شود، باید به صحنه مبارزه بیاید به تقابل با فرعون ها و ساختار هایی که انسان را برده می سازند برورد. وقتی بیانِ معلمی شغل انبیاست را ما مبنا قرار می دهیم تطابق ساختمان هویتی نبی با ساختمان هویتی معلم خود به خود منتج میشود. هویت اجتماعی معلم یعنی؛ آگاه بودن به این موضوع که جامعه سالم در گرو تربیت نسلی مسئولیت پذیر، عدالتخواه و آگاه است و این امر بدون ایجاد ساختار برای تربیت سالم نتیجه نمیدهد؛ به عبارتی انسان متعالی در فضای متعالی تربیت می شود نه فضای ناسالم و مسوم به سم طاغوت.
🔹پس برای ساختن انسان، پیراستن انسان، باید جامعه توحیدی و الهی تشکلی داد؛ تشکیل این جامعه نیازمند مصلح و نبی است و بعد از انقلاب اسلامی به تعبیر شهید رجایی: انبیای حرکت اجتماعی مردم معلمان هستند. بطور خلاصه اگر ابعاد هویتی معلم را فردی و اجتماعی بدانیم، بستر نقش آفرینی آن به سه بخش تقسیم می شود: «مصلحینی میآمدند اول فکر را عوض میکردند (ذهن )، دوم فرهنگ را عوض می کردند (قلب)، میگفتند که این فلسفه غلط است، بر اساس غلط بودن آن فلسفه، مردم را قانع میکردند که این وضع ظالمانه است( کنش ).